شیعه درنیشابور
نقشه شماره 68: سفرهاى فضل بن شاذان
شیعه در نیشابور
حضور وکلاى امامان و ارتباط شیعیان نیشابور با امامان از زمان امام رضا (ع) تا غیبت صغرى و میزان وجوهات شرعیه که از طرف شیعیان نیشابور براى امامان ارسال مى شد بیانگر وضعیت تشیع امامى در این شهر است. ابن شهر آشوب گزارش ارسال کاروانى از وجوهات شرعیه نیشابور به همراه جزوه هفتاد صفحه اى پرسش هاى شرعى را در دوره امام صادق (ع) بیان مى کند. این کاروان به سر پرستى محمد بن على نیشابورى و به مبلغ سى هزار دینار و پنجاه هزار درهم و دو هزار قطعه لباس به مدینه ارسال شد. (مناقب 4/291) ما فهرستى از وکلاى امامان را در نیشابور مى شناسیم. راویان و محدثان امامى بسیارى در قرن چهارم هجرى در نیشابور حضور داشتند به گونه اى که بسیارى از آنان از مشایخ شیخ صدوق (متوفى 381) بوده اند.
شیخ صدوق کتاب کمال الدین و تمام النعمه را در پاسخ به شبهات شیعیان نیشابور و ماوراء النهر به رشته تحریر در آورد. این امر نشان دهنده رونق حوزه درسى امامیه درنیشابور در قرن چهارم هجرى است. سکونت سادات بسیارى که از نواحى طبرستان، رى، آبه، مدینه و قم به این شهر آمدند (منتقله الطالبیه: 334) مى تواند نشان دیگرى در رشد تشیع در این مناطق باشد. ابو حسین محمد از علماى نیشابور موصوف به زاهد عالم و از آل زباره بود که ادعاى خلافت کرد و به مدت 4 ماه درنیشابور به نام وى خطبه خوانده مى شد. به گفته ابن عنبه، ده هزار نفر با وى بیعت کردند. شمارى از این سادات زیدى و شمارى دیگر امامى مذهب بودند.
زمانى که در خراسان رساله اى از یک حنفى متعصب معتزلى انتشار یافت که طعنه اى بر شیعیان داشت، آنان رساله آن نویسنده را که از صاغان نیشابور بود براى شیخ مفید (م 413) فرستادند تا به آنها پاسخ گوید و او المسائل الصاغانیه را نوشت.
با این همه، غالب ساکنان شهر سنى و از فرقه هاى مختلف بودند و بیشتر آنان دید مناسبى با شیعیان نداشتند. از اوائل قرن سوم به بعد طاهریان در این دیار حکومت مى کردند، اما به هیچ روى نظر خوبى نسبت به شیعه نداشته و شاید بتوان گفت سنت ضد شیعى در این دیار را آنان پایه گذارى کردند. آنان با علویان طبرستان هم درگیر بودند. در این میان صفاریان (253ـ287) نیز علائق خارجى گرى داشتند و شاید از این بابت که با اهل سنّت دلدادگى نداشتند زمینه را براى رفع برخى از سخت گیرى ها فراهم کردند. برخى مانند قاضى نورالله صفاریان را داراى تمایلات شیعى مى داند که البته دشوار بتوان پذیرفت.
سامانیان تعصب مذهبى سنى گرایانه شگفتى داشتند و این از روى وابستگى شدید آنان به عباسیان بود. آنان نیازمند تأیید مشروعیت دولتشان از طرف عباسیان بودند و به اجبار در مذهب هم از آنان پیروى مى کردند.
شگفت آن که همه این فشارها نتوانست در برابر یک اقلیت قدرتمند و مؤثر شیعى در نیشابور مزاحمت جدى ایجاد کند. به خصوص که نیشابور از طرف غرب و به ویژه سبزوار تقویت مى گردید. ابوبکر محمد بن عباس خوارزمى از علماى مشهور شیعه امامیه در قرن چهارم هجرى است. وى تعلق خاطرى به نیشابور و شیعیان آن داشت، داراى املاکى در این ناحیه بود و مدتى از عمر خود را درنیشابور سپرى کرده در 383 و یا 393 در این شهر وفات یافت.
وکلاى ائمه(ع) در نیشابور
فضل بن سنان نیشابورى وکیل امام رضا (ع) (رجال طوسى: 385)
ابراهیم بن سلامه نیشابورى وکیل امام رضا (ع) در نیشابورى (رجال طوسى: 369)
ایوب بن ناب وکیل امام عسکرى (ع) براى جمع آورى حقوق مالى حضرت از عراق به نیشابور اعزام شد. (رجال طوسى: 542ـ543)
ابراهیم بن عبده نیشابورى امام عسکرى (ع) طى نامه اى به عبدالله حمدویه بیهقى وى را به وکالت از طرف خود در منطقه نیشابور و نواحى اطراف تعیین کرد (رجال طوسى: 509ـ577)
اسحاق بن اسماعیل نیشابورى امام عسگرى (ع) وى را موظف به انجام امورى فرمودند که در نامه اى ذکر شده بود از جمله همکارى با ابرهیم بن عبده و محمد بن موسى نیشابورى (رجال طوسى: 575)
محمد بن موسى نیشابورى وى گاهوکیل سیار حضرت و حامل نامه ایشان به وکلا بوده و گاه مأمورانجام وظایفى با همکارى محمدبن عبده(رجال کشى:577)
بلالى (رجال کشى: 579)
محمودى بلالى و محمودى مأموریت هایى از طرف حضرت در نیشابور داشته اند و مورد تأیید ایشان بوده اند. (رجال طوسى: 579)
محمد بن شاذان بن نعیم شیخ صدوق وى را از وکلاى ائمه در دوره امام عصر (عج) مى داند. (کمال الدین صدوق: 442)
نیشابورى
مهاجران علوى مشهور، به شهرها
(تا قرن پنجم بر اساس کتاب منتقلة الطالبیة)
آذربایجان3 نفرسجستان3 نفر
ابهر 5 نفرسمرقند15 نفر
اردبیل 2 نفرشیراز23 نفر
اهواز35 نفرچالوس14 نفر
ارجان 8 نفرطبرستان76 نفر
اصفهان33 نفرطالقان2 نفر
بروجرد4 نفرطبس 2 نفر
تستر2 نفرطوس 6 نفر
جندى شاپور2 نفر فارس6 نفر
جیرفت2 نفرفسا5 نفر
گیلان4 نفرقزوین27 نفر
جرجان32 نفرقم23 نفر
خراسان15 نفر کازرون2 نفر
دیلم 6 نفرکرمان 7 نفر
رامهرمز3 نفرمرو8نفر
راوند3 نفرنیشابور21 نفر
رى 66 نفرورامین3 نفر
رویان2 نفرهمدان11 نفر
سابور 3 نفریزد2 نفر
سیرجان2 نفر
خوارزمى با شیعیان نیشابور مکاتباتى داشت که به لحاظ ادبى در شمار آثار برگزیده ادب عربى در این قرن است. در این میان نامه هاى وى، نامه بلند او خطاب به شیعیان نیشابور، سندى مفصل در شرح مصیبت ها و گرفتارى هاى شیعیان است. مابخشهایى از نامه را پیش از این
##PAGE=4##
آوردیم. به طورکلى فضاى سیاسى و فرهنگى حاکم بر قلمرو سامانى و سپس غزنوى در خراسان و به ویژه نیشابور به شدت بر ضد شیعه بوده است.
غزنویان خشن ترین سیاست مذهبى را درباره شیعیان اعمال کردند و به جرم قرمطى بودن هزاران تن را از دم تیغ گذارندند.
در آغاز حکومت غزنوى که کار بر شیعیان و معتزلیان سخت شد در نیشابور یکى از عالمان اهل سنت، مسجد شیعیان امامى را منهدم کرد (المنتخب من سیاق تاریخ نیشابور: 13).
متهم کردن افراد به تشیع، حتى درباره افراد حکومتى نیز اعمال مى شده است. به طورى که پس از ضبط کلیه اموال حسنک وزیر به نفع سلطان به جرم قرمطى بودن (جرمى که خودش منکر آن بود) او را در نیشابور به دار آویخته و سنگسار کردند. غزنویان متهم هستند که در این باره، بیش از دیگران، چشم طمع به اموال مردمان داشته و براى تصاحب آنها، اتهام قرمطى گرى و شیعى را مطرح مى کردند.