soghandi

تاریخ وتمدن ملل اسلامی مقالات، گفتارها

soghandi

تاریخ وتمدن ملل اسلامی مقالات، گفتارها

مجموعه مقالات وگفتارها وکنفرانس ها دراین وبلاگ آورده می شود

طبقه بندی موضوعی

باسمه تعالی

ویژگی های وشخصیت کافوراخشیدی  دربوته معرفی، نقدوداوری تاریخ

                                                                                                            محمد رضا سوقندی*

 

چکیده:

   تاریخ بشری در تداوم خود شاهد ظهور مردان و زنانی بوده که ویژگی ها وشخصیت وظرفیت های ظاهری وباطنی بشر را به تجربه نشسته وآن رادرآیینه عبرت خویش به نمایش گذاشته است. هرکس ازمنظری به شناخت ونقدآنان پرداخته وبرخی درکشف شخصیت ها ووقایع راه به حقیقت برده اندوبرخی به همان اندازه تلاش کرده اند تا  شخصیت ها ووقایع را وارونه جلوه دهند.  بسا انسان هایی بزرگ که تاریخ چهره آنان را منفور ساخته، و بسا انسان هایی ناپاک و ستم گر که از آنان به نیکی یاد نموده است. با بررسی مقوله "نقش شخصیت هادرتاریخ" مشاهده میشود که شخصیت میتواند نیل به اهداف را آسانتر و یا مشکل تر سازد و سیر حوادث را تند تر ویا کند تر نماید، مثبت ویا منفی باشد.کافوراخشیدی یکی ازجمله امرای اخشیدی است که درقرن جهارم هجری به مناصبی دست یافت.  او با بهره گیری ازاستعداد وهوش وفرصت ها توانست توانمندی های  خودراعرضه کندو دراین راه فرازونشیب ها ی  بسیاردیدوتجربه های فراوان اندوخت. پرسش اصلی در این تحقیق آن است که «ویژگی­های شخصیتی کافورچیست»؟مورخان وصاحب نظران درباره وی  جه گفته اند؟  مقاله حاضر برآن است که با مطالعه مجدد و باز خوانی صحنه هایی از شخصیت وویژگی های وی، با استفاده از مراجع و مصادر مهم تاریخی نگاه معاصران ، جلوه هایی ازشخصیت حقیقی و واقعی او را نمایان ساخته، راه را برای بررسی وشناخت بیشترشخصیت دراماتیک وی با رویکردشناخت نقدوتحلیل هم وار سازد.

واژگان کلیدی:

کافور، اخشید، شخصیت، ویژگی ها، مصروشام.

مقدمه

  دربررسی ها ی تاریخی پرداختن به نقش  اشخاص درحکومت ها وجایگاه آنان ازاهمیت بسیاری برخورداراست.در دولت اخشیدی ها به شخصیتی متفاوت هم از نظر صورت وهم سیرت برمی خوریم که دارای تفاوت های شخصیتی  درمقایسه با خود ش وهم درمقایسه با دیگران می باشد.ابوالمسک کافوراخشیدی دارای خصوصیاتی بوده است که توانسته است با این ویزگی های طبیعی یا شخصیتی رشد نموده وعلیرغم داشتن شاخص های معمول وفرایند های جاری به حکومت برسد.پرسش اصلی این تحقیق آن است که ویژگیهای شخصیتی کافورچیست؟و درطول تاریخ مورخان وصاحب نظران  موافق ومخالف ویامادح وهجوکننده  درباره وی  جه گفته اند؟ ودرقضاوت های متناقض وداوری های متضادجانب انصاف کدام است؟ برای یافنن پاسخ این پرسش هاناکزیرازشناخت منابع واستخراج دیدگاههای  پیرامون وی دربستر تاریخ می باشیم.

         با بررسی به عمل آمده ودرمقایسه با دولت های مشابه تعداد وحجم مآخذومنابعی  که به اخشیدی ها ودراین بین به ابوالمسک کافور پرداخته است  اگر نگوییم زیاد اماقابل توجه می باشد وافزون بر منابع دست اول معاصران نیز بدان پرداخته اند تا آنجا که پژوهش وارزیابی این  منابع می تواند موضوع مقاله  جداگانه ای باشد.برای پژوهش پیرامون کافوراز منابعی همچون خطط وتاریخ های محلی مصروشام ،کتب فتوح می توان  بهره برد. ازارزنده‌ترین منابع این دوره کتاب‌الولاه و کتاب‌القضاه ابوعمر محمدبن‌یوسف کِنْدی (د 350ق/961م)، نویسندة معاصر اِخشیدیان است. کندی در کتاب‌الولاه خود شرح حکومت والیان مصر را از روزگار عمروبن‌عاص (حکومت: 19-24ق/640-645م) آغاز کرده و بنابر نوشتة این زولاق تا 335ق/946م ادامه داده است درمیان مورخان ابن زولاق شاگردکندی که اونیز معاصراخشیدی هاست  بهترین مرجع برای این عصراست وی عنایت خاصی به تاریخ اخشیدیان داشته است اگرجه برخلاف نظرنویسنده مقاله دایره المعارف اسلامی نمی تواندمطمئن ترین منبع باشد .یاقوت کتاب های سیرة محمد بن طغج الإخشیدوسیرة کافوررا از آثار او ذکر می کندکه در دست نیست.امابیشترین گزارشها دربارة تاریخ اخشیدیان از آنِ ابن‌سعید اندلسی (610-673ق/1213-1274م) است. همچنین از کتابهای درخور توجّه این دوره کتاب‌الدول‌المنقطعه‌ جمال‌الدین‌علی‌ابن‌ظافر اَزْدی (567-622ق/1172-1225م) است. این کتاب رخدادهای تاریخ حمدانیان، ساجیان، طولونیان، اخشیدیان و فاطمیان را در بر دارد. نوشته‌های احمدبن‌علی‌مقریزی و ابن‌تغری بردی دربارة اخشیدیان از مآخذ دست دوم این دوره به شمار می‌آید. 3

  دردوره معاصرهم آثاری پیرامون دوره اخشیدی وکافوربه صورت مستقل یا مشترک منتشر شده است که از آن نام می بریم:

ابراهیم الابیاری کتاب باعنوان ابومسک کافوردرشرح زندگی وی نوشته است(4)

احمد بن عبد الله بن سعود العزیزى درکتاب  الدولة الإخشیدیة (5)وفرج ابراهیم احمد الاحول درکتاب حضارة مصر فى الدولة الاخشیدیة (6)

 همچنین عمر عبد السلام تدمرى کتاب لبنان من قیام الدولة العباسیة حتى سقوط الدولة الاخشیدیة رانوشته است(7)

احمدامین مصطفی کتاب الرسائل فی مصرالاسلامیه الی نهایة الدولةالاخشیدیة (8)و فتحی عبدالمحسن محمدکتاب الشعر فی مصر فی ظـل‌الدولتین الطولونیه والاخشیدیه (9)وباز سعدة إسماعیل الکاشف دراثری با عنوان مصر فی عهد الإخشیدیین (10)به تناسب پرداختن به اخشیدی ها به کافوراخشیدی  نیزپرداخته اند.

   افزون برکتاب های مذکور درباره اخشیدی ها وخاصه  کافور مقالات بسیاری منتشرشده است که بخش زیادی ازآن به ارتباط متنبی ویا سیف الدوله حمدانی  با وی می باشدالبته میزان پرداختن به کافورومتنبی به گونه ای است که به تعبیر برخی مدح وهجومتنبی وکافوریات وی سبب ماندگاری کافور شده است(11) ما به ذکرعنوان برخی ازمقالات بسنده می نماییم.کافور اخشیدی و جایگاه او در حکومتهای اسلامی مصر(12)و برگی از تاریخ حکومت های اسلامی  هردونویسنده یدالله نصیریان (13)وسهم طولونیان واخشیدیان درفرهنگ اسلامی نوشته شهربانودلبری (13)آرائ واخبار کافور وسیف الدوله گزارشگر أحمد رضا(14)المتنبی و کافور  نویسنده نعمت فؤاد(15)المتنبی و کافور، محمد هاشم عطیة(16)بین المتنبی و کافور ؛ شمسی،نورالدین (17) کافور الأخشیدی نویسنده رمزی،أحمد(18)و الحیاة الفکریة فی مصر فی عصر الدولة الإخشیدیة نوشته إبراهیم السید شحاتة عوض(19) بخشی ازاین مقالات نیزبه  نقدوبررسی کافوراختصاص دارد که درادامه به برخی ازآنها با رویکرد شخصیت وویژگی ها پرداته می شود.

ویژگی ها وشخصیت:

قبل اربیان ویژگی های شخصیت تعریف دوواژه مذکوربه شرح ذیل می باشد:

ویژگی از کلمۀ «ویژه» مشتق شده که یک لفظ پهلوی و به معنی «خاص و مخصوص» است.1

شخصیت عبارت است از الگوی نسبتاً پایدار صفات، گرایش ها یا ویژگیهایی که تا اندازه ای به رفتار افراد دوام می بخشد.

مجموعه ای از ویژگیهای جسمی روانی و رفتاری که هر فرد را از افراد دیگر متمایزمی کند .2

بنابراین وقتی سخن از ویژگی­های کافور است باید به دنبال صفاتی باشیم که مخصوص وی یا  این گروه از مردم است.

 

کافورازبردگی تا پادشاهی

    درتاریخ سیاسی اسلام ،برخی ازسیاهان با ذکاوت واخلاص خودتوانستنددرچندمنطقه اسلامی به قدرت برسند.کافورمثال روشنی ازدستیابی سیاهان عصرعباسی به کرسی قدرت است(20) در کتب تاریخ با عناوین استاد،ابوالمسک و کافور اخشیدی مشهور است نام و عنوان برده و غلامی خصی (خواجه) که توسط برده فروشی از سودان به مصر آورده شد . این غلام در اوائل سده چهارم (312ه.ق) به عنوان مملوک به خدمت ابوبکر محمد بن طغج فرغانی ملقب به اخشید (پادشاه و احیانأ شاه شاهان ) از امراء عصر عباسی درآمد و از خواص او گردید . به دلیل برخورداری از استعداد ذاتی و هوش سرشار در دستگاه اخشید به مراتب عالی رسید در مدتی کوتاه توانست منصب فرماندهی سپاه او را به خود اختصاص دهد و در زمره مشاوران و محرم اسرار او درآید .کافور ضمن انجام وظائف محوله ،سرپرستی و تربیت دو پسر اخشید : ابوالقاسم انوجور و ابوالحسن علی را نیز عهده دار گردید . در سال (335 ه) که اخشید درگذشت فرزند ارشد او انوجور جانشین او گردیده عنوان سلطنت از آن او بود ولی اداره امور و کشورداری به عهده کافوربه عنوان نایب السلطنه  قرار گرفت . در سال (349ه) که انوجور درگذشت و برادرش ابوالحسن علی به سلطنت رسید همچنان نام و عنوان سلطان از آن علی و اداره امور به دوش کافور قرار داشت  تا آنکه در تاریخ (355 ه) علی بن اخشید نیز درگذشت وکافوربه طور مستقل حکومت مصر و توابع آن را در دست گرفت وتا (357 ه )به مدت دو سال و چند ماه در آن خطه فرمانروایی کرد .21

به تعبیر باسورث، کلیفورد ادموند دو پسری که جانشین محمد بن طغج شدند، عروسکان خیمه‌شب‌بازی و حکمرانان پوشالی‌ای بیش نبودند و قدرت واقعی در دست غلام نوبی محمد بن طغج یعنی کافور بود که قبل از مرگش وی را به نیابت سلطنت پسران خود نصب کرده بود.امیر معروف مصر و ممدوح مشهور متنبی شاعر نامدار عرب بود. مدت امارتش دو سال و چهار ماه بیش نکشید و در قاهره وفات یافت. به خردمندی و دلاوری موصوف بود .افتخار ایستادگی در مقابل پیشرفت تهدیدآمیز فاطمیان در طول کرانۀ افریقای شمالی و خاموش ساختن حمدانیان در شمال شام به او می‌رسد. این تنها بعد از مرگ او بود که یکی از نواده‌های جانبی محمد بن طغج در فسطاط به حکمرانی منصوب شد، اما بلافاصله در مقابل حملۀ فاطمیان که این‌بار موفق از آب درآمد، ساقط گشت. کافور حمایت سخاوتمندانه از ادب و هنر شهره بود و المتنبی شاعر معروف مدتی در دربار او به سر می‌برد22

دوگروه کافوریان واخشیدیان

برخی منابع ازاختلاف کافوروفرزند اخشید برسر حکمرانی سخن گفته اند.همانگونه که گذشت اخشید بهنگام مرگ کافور خادم را به نیابت فرزند خویش ابو القاسم انوجور برگزید از آنرو که انوجور بیش از چهار سال نداشت اما مناسبات وی با کافور همچنان مناسبات شاگرد و استاد بود نام امارت خاص انوجور بود اما همه قدرت بدست کافور بود.کافور موافقت خلیفه را با ولایتداری امیر خردسال اخشیدی بر مصر و شام و دو شهر مقدس مکه و مدینه جلب کرد و بدینسان کار او بالا گرفت و نام کافور را به خطبه ها گفتند و علاقه سران سپاه و بزرگان دولت را جلب کرد کار چنین بود تا انوجور بزرگ شد و میان او و کافور خلاف افتاد و سپاه دو دسته شد: اخشیدیان که کسان و وابستگان خاندان اخشید بودند و کافوریان یعنی همه کسانی که کافور بمقامات بلندشان رسانیده بود، با وجود اختلاف و دو دستگی سپاه، کافور همچنان امور را در قبضه داشت و هر چه میخواست میکرد و انوجور در کارها دخالتی نداشت جز بنام و هر ساله چهار صد هزار دینار از کافور مقرری میگرفت.23

قدرت طلبی کافور

  بی گفتگو کافور بقدرت دلبستگی فراوان داشت زیرا از پس انوجور که ابو الحسن علی بن اخشید ولایت یافت، با آنکه ولایتدار جدید بیست و سه ساله بود کافور فرصت خودنمائی بدو نداد و مردم را از دیدار وی منع کرد در حقیقت ابو الحسن در قصر خویش اسیر کافور بود و کاری جز عیاشی و عبادت نداشت، او نیز از کافور مقرری سالانه میگرفت و جز باسم ولایت نداشت و همچنان بود تا بهمان علت که انوجور مرده بود او نیز بمرد (سال 355) از پس ابو الحسن فرزندش احمد وارث مقام او بود اما کافور نگذاشت او را بولایت بردارند باین بهانه که وی خرد سال است و صلاحیت حکومت ندارد و ماهی گذشت و امیری تعیین نشد آنگاه کافور نامه ای از خلیفه عباسی نشان داد که ولایت مصر را بدو داده بود و همراه آن خلعت ها بود و بر منبرها نام او گفتند و عنوان او همچنانکه از پیش بود استاد بود.بدینسان کافور دو سال و چند ماه بر مصر حکومت کرد.حسین مونس درعلل تصرف مصر توسط فاطمیان می نویسد:

کافور با ذکاوت ودرایت خودتوانست سقوط مصر به دست فاطمیان را به تاخیر اندازد.(حسین مونس مترجم حمیدرضا شیخی  سمت تهران 1384ص82)

اوضاع عصر وحوادث دوران کافور

 برخی مورخان به دوره اخشیدی نپرداخته اندو یا مانند گوستاولوبون درتاریخ تمدن اسلام وعرب  می  گوید:

دولت اخشیدیه که چندان اهمیتی نداشت ازسال 9972تشکیل گردید(سیدهاشم حسینی کتابفروشی اسلامیه ص264)دوران وی حوادث بسیار داشت قرمطیان در شام آشوب کردند و شهرها را چپاول کردند و یک کاروان مصری را که بمکه میرفت و بیست هزار شتر داشت زدند، در مصر نیز زلزله های سخت شد و حریقی بزرگ رخ داد که هزار و هفتصد خانه را در فسطاط بسوخت، پادشاه نوبه نیز بر مصر هجومی سخت برد و چند شهر را بسوخت و مردم آنرا با شمشیر بکشت و مالشانرا بغارت برد از همه بدتر کمبود آب نیل بود که بلیه بلیه ها بود.6

کافور با حمدانى‌ها و قرمطى‌ها از سوى شام و با امیران نوبه از طرف جنوب در جنگ بود. جنگ با حمدانى‌ها با معاهده صلح پایان گرفت و براساس آن، شمال شام در دست حمدانى‌ها ماند و جنوب به اخشیدیان سپرده شد. کافور در جنگ با امیران نوبه آن‌ها را مجبور کرد تا تسلیم شوند و سالانه جزیه و غلام به مصر بفرستند. این امر باعث شد تا سپاهیان سیاه افریقا در ارتش اخشید وارد شوند. متبنّی در مدح کافور اخشیدی چنین گفته:

و من قوم سام لو رأک لنسله فدی

ابن اخی نسلی و نفسی و مالیا

ای کافور! اگر سام بن نوح تو را می‌دید، هرآینه می‌گفت: حام فدای پسر برادرم باد که نسل من، نفس من و مال من ابو العبید است

سفره کافورهم رنگین بود.درمطبخ اوهرروزدوهزاروهفتصدرطل گوشت،پانصدمرغ،پانصدکبوتر،صداردک،پانصدبره وصدبزغاله چاق مصرف می شد.7

زتوابع آشپزخانه وسفره آب یخ بود...ازیخ برای خنک کردن آب وشربت استفاده می کردندومعمولا درخا نه های توانگران مصرف داشت....کافوریخ را ازسرزمین شام به مصرمی آوردتا درخنک کردن شربت ها ازآن استفاده کند8

 مسابقه اسب دوانی دردوره اخشیدیان رواج  گسترده ای درمصریافت...9

درزمان کافورزلزله های بسیاری درمصرپدید آمدومحمد بن القاسم بن عاصم قصیده ای سرود.این بیت ازاوست:

ما زلزلت مصر من سوء یراد بها        لکنّها رقصت من عدله فرحا

مصر از حادثه‌اى که بر او وارد آمد نلرزید، بلکه از طرب و شادى به دوران شما به رقص آمد.

رچون کافور درسال 357 ق وفات یافت این شعر بر سنگ قبر وی نقش شد:

انظر الی تغیر الایام ما صنعت

 افنت أناسا بها کانوا و قد فنیت

دُنیاهم ضحکت أیام دولتهم

حتی إذا فنیت ناحت لهم وبکت

بنگر که تغییر روزگار چه کرده؟ مردمی را که در آن زیست میکردند نابود کرده و خود هم نابود شده.

گیتی برای آنها چندی خندید و آنها را صاحب دولت کرد بعد چون آنها نابود شدند بر آنها گریست و نوحه و ندبه کرد.10

ابن زولاق محل دفن کافور را جبل مقطم  می داند(تارخ نگاری ص95/97/93)

حوادث ورویدادها

تنوع حوادث ورویدادهای زندگی وی وفراز وفرودهای آن را می توان به چند بخش تقسیم نمودالف-ارتباطات درونی ا- استادومودب واتابک 2-نقش وی به عنوان فرمانده نظامی 3-مدیریت سیاسی به عنوان نایب السلطنه وفرمانروا4-توجه به  شعرا وادبا وعلم  ودانش 5-مسائل اجتماعی واقتصادی ورفاه مردم 6-تنظیم رابطه با حکومت مرکزی(خلافت عباسی) 7-ارتباط با خاندانها یی مانند خاندان ماذرائی 8-شیوه حکوت وسیره وی در ارتباط با وزراء  وقضات 9-نحوه ارتباط با شام وحلب وسایر بلاد ب-ارتباطات بیرونی درنحوه مواجهه با سایر حکومت ها ورقبا نظیر حمدانیان وفاطمیان  بویژه با سیف الدله والمعزموجب اظهارنظرهای متععد ومتناقض درباره وی شده است.

ویژگی هاوعصرکافوردرچهارروایت

پس ازسیری درزندگی کافوربرای بیان ویژگی های وی دربوته معرفی، نقدوداوری تاریخ چهار روایت ازشخصیت و ویژگی های کافوروعصروی ذکرمی شود.

اول-روایتی ازگفتگوی عراقی ومصری:

درشبی بین یک مصری ویک عراقی جدلی درگرفت.مصری می گفت:

رحم الله الحجاج بن یوسف ثقفی...

عراقی خشمگین واردشدوگفت:

رحم الله کافوراالاخشیدی.

مصری ازاینکه دیدحاکمی همچون کافوربرکشورش حاکم بوده است سخت دلگیرشد.وقتی که به حضور من آمدبه وی گفتم:

ای دوست من ناراحت مباش،ابامسک ،استادکافورامیری ازامرای بزرگ بوده است.ازبزرگ ترین ملوک مسلمان ومصر...نویسنده درادامه شروع به بیان اوصاف کافور می نماید.11

روایت دوم:  جرج جرداق:

   وی درجلد پنجم الصوت العداله الانسانیه دروصف عصر عباسبان وحکومت های کوچک می نویسد:

   ... حکومتهای کوچکی که به دنبال عصر عباسیان پدید آمدند، از امتیاز طبقاتی بزرگتر و عمیقتری برخوردار بودند و مفاسد اخلاقی در میان دو طبقۀ عالی و دانی بیشتر گسترش یافت. در این دولتها، حکومت، وسیلۀ سرکوبی مردم و از بین بردن ارزشهای واقعی انسانی بود که اسلام، مردم را به آنها دعوت کرده و علی (ع) در راه آنها شهید شده بود و عرب می‌خواست آنها را ماهیت و مظهر قومیت خود قرار دهد.مثلاً دولت اخشیدیه، هنگامی در مصر منقرض می‌شود که تمام سرزمینها در معرض بدبختی و ویرانی قرار گرفته‌اند. «ابوالمسک کافور اخشیدی» که متنبی او را هجو کرده است، در کاخهای خود سه هزار برده داشت که برخی غلام و برخی خواجه و برخی کنیز بودند. سردمداران این دولت، تا توانستند اموال مردم را به یغما بردند و آنها را سرکوب کرده و کشتند تا خانه‌ها و اموالشان را تصاحب کنند.

عینی در کتاب عقدالجمان از سندی خبر می‌دهد که در کاخ اخشید، پس از انقراض دولت او، به دست آمد. مصریان این ورقه را نوشته بودند تا شاهدی باشد بر ستمها و تیره‌بختیهایی که به روزگار اخشیدیان، مردم مصر با آن دست به گریبان بودند. در این ورقه نوشته شده بود:

«حکومت کردید و ستم و تجاوز، پیشه شما بود. شما در لذتها و خوشگذرانیها غرق شده‌اید، هر چه می‌خواهید بکنید. ما صبر می‌کنیم و از ستمهای شما به خدا پناه می‌بریم!»

دربارۀ اخشید اول گفته‌اند: با زوال سلطنت او، جهانی شاد شد!

خلاصه اینکه حکومت اخشید، چیز بی‌ارزشی بود. اگر متنبی، با زبان شعر آخرین پادشاه اخشیدی، کافور را هجو نمی‌کرد و نام ننگینش را ابدی نمی‌ساخت، این سلسله شایستگی آن را نداشت که حتی سطری از کتابهای عظیم تاریخی را به خود اختصاص دهد.

در این دوران، طغیان و فساد و مرگ با تمام شکلهایش در میان مردم شیوع داشت. برخی از زمامداران خود را مقرّب خداوند معرفی می‌کردند و ادعا می‌نمودند که از غیب و احوال عالم هستی باخبرند. ظریفی از این ادعای پوچ نا ما به ستمگریهاى شاه راضى شده‌ایم، اما نه از روى کفر و حماقت.اگر شاه مدعى است که علم غیب مى‌داند، به ما بگوید نویسنده این شعرها چه کسى است؟ !»

تاریخ اشعارى را از زبان برخى از چاپلوسان براى ما ضبط کرده است؛ شاعرانى که به حماقت و نفاق تن داده، و ممدوح خود را برتر از همه کس و همه چیز انگاشته‌اند.راحت شد و برای رسوا کردن مدعی، این دو بیت را بر قطعه کاغذی نوشت و بر در مسجدی آویخت:

«ما به ستمگریهاى شاه راضى شده‌ایم، اما نه از روى کفر و حماقت.

اگر شاه مدعى است که علم غیب مى‌داند، به ما بگوید نویسنده این شعرها چه کسى است؟ !»

تاریخ اشعارى را از زبان برخى از چاپلوسان براى ما ضبط کرده است؛ شاعرانى که به حماقت و نفاق تن داده، و ممدوح خود را برتر از همه کس و همه چیز انگاشته‌اند12

 

 

 

روایت سوم: نگاه نویسنده معاصر ایرانی

مذهب کافور چناچه خواهیم گفت شافعی بوده است واز وی حکایات وروایاتی در برخوردمحبت آمیز  با هاشمیان وعلویان ذکر شده است(ذهبی تاریخ  اسلام )

عبدالله ناصری طاهری درکتاب  فاطمیان در مصربا اشاره به  رابطه کافور با فاطمیان می نویسد:

کافور اخشیدى على‌رغم تعصب و عداوتى که با شیعه داشت، به سبب فزونى شمار شیعیان و قدرت آن‌ها در مصر، ناگزیر به سازش با آن‌ها شد و از فرجام توطئه علیه آن‌ها بیمناک بود.

اسراف اموال عمومی مصر

اخشیدیان همچون بسیارى از دولت‌هاى کوچک نوظهور، در اسراف اموال عمومى مردم مصر مشهور بودند. نوشته‌اند که در آشپزخانۀ سردودمان اخشیدى صدها گوسفند و پرنده ذبح مى‌شد و آن‌چنان دولتمردان اخشیدى در ناز و سرور غرق بودند که وقتى در مصر زلزله شد، شاعرى به کافور گفت:

ما زلزلت مصر من خطب الّم بها           لکنّها رقصت فی عهدکم طربا

مصر از حادثه‌اى که بر او وارد آمد نلرزید، بلکه از طرب و شادى به دوران شما به رقص آمد.

گرانی وتورم

از مصائبى که در جامعه مصر در عصر اخشدیان پدید آمد، گرانى و تورم سال ٣۵٢ ق. بود که نه سال ادامه داشت. مقریزى مى‌نویسد: به علت کاهش آب نیل نرخ‌ها سه برابر افزایش یافت، نان نایاب شد، مردم مضطرب شدند، فتنه و آشوب حاصل از گرانى و بى‌تدبیرى دولت ترکان فزونى یافت.

همین مورخ در ادامه مى‌نویسد: و کثر الموت حتى عجز الناس عن تکفین الاموات و دفنهم، فکان من مات یطرح فی النیل؛ ۵مرگ‌ومیر زیاد شد به حدى که مردم از کفن و دفن مردگان عاجز بودند، مردگان را درون رودخانه نیل مى‌انداختند.» این وضعیت تا ورود فاطمیان به مصر ادامه داشت. 13

روایت چهارم-خبری ویژه :

پس ازبیداری اسلامی درکشورمصر وشمال آفریقااخبار زیادی پیرامون منطقه وحوادث ورویدادها منتشرشد.

مطلب ذیل دربخش اخبار ویژه پایگاه اطلاع رسانی مشاکس.نت در23نوامبر2012آمده است که ازمنظرمقایسه تاریخی جالب به نظر می رسد:

کافور الإخشیدی:13 سنة ,مبارک30 سنة. مرسی 3 أشهر

درتیترخبری مذکورکافوردرکنارمبارک ومرسی به عنوان حاکمی مستبد وضدآزادی معرفی می شود...12

کافور واقدامات علمی وفرهنگی

   حاکمان ودولت ها نقش ارزنده ای درپیشرفت علمی وتشویق به علم  آموزی وفراهم آوردن زمینه های آن دارنددر منابع تاریخی ومقالات معاصران دروصف توجه اخشیدی ها به علم وفرهنگ موادی نقل شده است .تشویق به تالیف کتاب،نشست با علماء وادبا،ساخت اماکن نظیر بوستان  وبیمارستان وانتخاب وزیران ازبین دانشمندان ازجمله این نقل هاست.درمقدمه کتاب فضائل مصر المحروسة آمده است که وی کتاب رابه دستورکافوروبه تشویق  او تالیف نموده  است. (مقدمه ص2)14

ابن زولاق که خودوی خاندان خویش را ازخاندان های علمی بانفوذاسماعیلی مذهب درمصرقرون سوم وچهارم هجری مطرح می کند . دردستگاه حاکمان اخشیدی مصرمقام ومنزلت داشت وبه ویژه درزمان کافوراخشیدی درسال 347ق/958مبه سفارت آنان انتخاب ودرراس هیئتی به دربارسیف الدوله اعزام شد.کافورغالب وزیران خودرا ازبین داتشمندان انتخاب نموده بود.15

دردوره اخشیدی ها به تعبیری علم وادب نیروگرفن ووامرای اخشیدی وبزرگان دولت انان توجه خاصی به علماء وادباءداشتندوآنان را گرامی می داشتند. ابو المحاس بنقل از ذهبی گوید: «کافور شاعران را تقرب میداد و جایزه های بزرگ می بخشید .هر شب بحضور وی سرگذشت و اخبار دولت اموی و عباسی را می خواندند..."16

کافوردستوردادبیست هزاردیناربین فقهای شافعی توزیع شودوآن هنگامی بودکه فهمیدخلیفه عبدالرحمن ناصر(اندلس)ده هزار دیناربین فقهای مالکی توزیع کرده است.و وزیر اخشیدی (محمدبن علی بن مقاتل)برای سیبویه مصری مبلغی به عنوان مستمری وشهریه برقرار نمود. بدوران کافور فقیهان و ادیبان و مورخان بودند که از جمله ایشان قاضی ابو بکرحداد و محمد بن موسی که سیبویه مصر لقب داشت و ابو عمر کندی و حسن بن زولاق را نام میتوان برد.

تعداد علما ودانشمندان

نگاهی به تعدادعلماء،فقهاء،ادباءوشعراء وقصه گویان وداستان سرایان ،تاریخ نگاران وپزشکان واختراعات پزشکی وهمچنین سیاست مداران ووزرای دانشمندوبکارگیری نخبگان یکی از نشانه های مهم توجه به علم ودانش است که به اختصار بدان اشاره می شود:

      دربین فقهای این عصر نشاط علمی برقراربود.درراس فقهای شافعی ازابن رمان ابوبکرمحمدبن جعفرکنانی مصری معروف به ابن حداد است(ت344ه/955م)که امرقضاوت وتدریس درمصرره عهده داربود.وازدیگرفقهای شاعی می توان از أبو رجاء محمد بن أحمد بن الربیع الأسوانی (ت 335 هـ / 946م )، وعبد الله بن محمد الخصیبی (ت 348 هـ / 959 هـ ) وعبد الله بن محمد بن عبد الله بن الناصح (ت 365 هـ / 976 م).نام بردواز افقهای مالکی  هارون بن محمد بن هارون الأسوانی ( ت 327 هـ / 939م ) وعلی بن عبد الله بن أبی مصر الإسکندرانی ( ت 330 هـ / 942م ) وأبی بکر أحمد بن عمرو الطحان ( ت 333هـ / 944 م ) ومحمد بن أحمد بن أبی یوسف الخلال (ت 339 هـ / 950م ) ومحمد بن یحیى بن مهدی بن هارون الأسوانی ( ت 340 هـ / 951م ) وأحمد بن محمد بن جعفر الأسوانی ( ت 364 هـ / 975م ) نام برد. نثر دراین دوره بر شعر برتری داشت ولی به شاعرانی برمی خوریم .هرچند به پایه شعرای عراق نمی رسند.متنبی  4سال نزدکافوربود.اما می توان به برخی ازشعرا ارجمله أحمد بن محمد بن إسماعیل بن القاسم بن إبراهیم بن طباطبا ( ت 345 هـ / 956 م ) اشاره کرد .وهمچنین  می توان به نحویین وتاریخ نگاران وپزشکان اشاره کرد.1

 

 

 

درضمن طرح ویژگی ها وشخصیت کافوروابهام آفرینی برخی نقل ها خلاصه ای ازنظرات که غالب آن ویژگی های مثبت وی را دارند درجدول آمده است:

ویژگی ها اززبان دیگران 18

 

ردیف

نام­صاحب نظر

ویژگی­های کافور

1

کندی

رسیدگی مستقیم به شکایات مردم،دقت درگزینش قاضی ونظارت برامرقضا

2

الحکم

خلاقیت و نوآوری

 

3

 

ذهبی

عظیم الحرمه،دارای عقل رای،سیاستمدار،زیرک وباهوش

صاحب نظردرشعروادب

دادگر

 

 

4

 

 

متنیی

قبل ازهجو:

درفسطاط مصردریایی رادیدار می کنم

بعدارهجو:

این غلام خصی وخواجه فاقددودمان وقوم وقبیله اصیل وشریف...

5

محمدبن سعدقرطی

ازمردان شگفت جهان بود

6

ابوبکرماردانی

وزیرکافوروابی منصورتکین

همواره نعمت های الهی را یاد میکرد

7

قلقشندی

اهل دانش،دوستدارفقیهان،درامرمعاش مردم تحت سلطه خوددقت کامل ونظارت مستقیم داشت

8

ابن خلکان

توجه ویژه به تهیدستان به ویژه آبرومندان تهی دست

9

ابن جوزی

باادب،سخی،فروتن،معتقدبه مبداومعاد

10

ابوجعفربن مسلم بن طاهر

کریم تر ازکافورندیده ام

11

استاداحمدرمزی

اگربرایم امکان داشت برقبرش ارامگاهی می ساختم وخیابان یا بیمارستانی را به نام او می کردم

12

ابن زولاق

انه کان دینا کریما

 

13

ابراهیم بن اسماعیل امام مسجدزبیر

مردم داروهمواره درپی رفع حوائج مردم،اهل تهجدوسجده های طولانی

14

مقریزی

برخلاف خلقیات ممتازخلقتی ناموزون وزشت داشت

 

کافوردربوته نقد

با گسترش نقدتاریخی ونگاه تحلیلی درمطالعات وبررسی های معاصر،شاهدنقدوبررسی اسنادومدارک وگفته ها می باشیم که به برخی ازآنها به عنوان  نمونه اشاره می شود:

احمدرضا درگفتاری با عنوان "روح الطموح فی المتنبی" با توجه به ویژگی های روحی ابوطیب(متنبی) می گوید:واقعا معنی گفتار وی بعد از ترک سیف الدوله چیست؟

 قواصدکافورتوارک غیره

ومن قصدالبحراستقل السواقیا

فجائت بناانسان عین زمانه

وخلت بیاضاخلفهاوماقیا

وپس  از آن واژه ها وعباراتی برای کافور به کار می برد "...وهوالعبدالزنیم ...

ویقبل منه مالا یقبله  من سیف الدوله.. فرق بین سیف الدوله وکافورراازنظرعلم ،ادب ،نسب وشرف ومانند فرق الدره  والبعره  واین برای طمع درریاست 19

سعید الا فغانی در پاسخ درمطلبی با عنوان «کافوروسیف الدوله فی المنظرالحق والتاریخ»  می نویسد:

   «...شایسته نیست که مورخی حکمی را برای مردم بر اساس قول شاعری صادرنمایدوگمراهی آشکار وخطای بزرگی است که به قول متنبی در جدال بین سیف الدوله وکافوراعتمادکرد.وقتی کافور را مدح وشپش هجو می نماید...دراین حالت مبالغه کدامیک را بپذیریم؟مدایح اورا یا هجویات اورا؟20

وی سپس به صورت دقیق کلمه به کلمه وبند به بند مطالب طرح شده را مطرح سعی می کند به صورت مستند به آنها پاسخ دهد.پس از انتشار این مطلب گفتگو هاادامه مییابدواحمد رضادرمطلبی با عنوان «کافور وسیف الدوله »سعی می کند پاسخ مطالب را بدهد وحتی به معنای ولژه ها نظیر زنیم می پردازدوهمچنین به روایات پیامبر(ص) نیز استنادمی نماید وسیف الدوله را وصف می نمایدبه گونه ای که درمنظر وی آن که یکی آسمانی ودیگری زمینی است.21

نتیجه وپیشنهادات  :

کافور ازجمله شخصیت هایی بوده است که درتاسیس وتداوم حکومت های نیمه مستقل دردوره عباسی نقش ایفا نموده است.وی برخلاف روال معمول توانسته است با بهره گیری از استعداد ودرک شرایط وبهره گیری ازفرصت ها وتنظیم روابط به مقامات بالایی در زندگی دست یابد.

تنوع حوادث ورویدادهای زندگی وی وفراز وفرودهای آن موجب اظهارنظرهای متععد ومتناقض درباره وی شده است.

 هرچند برخی بر آنند که کافوریات متنبی موجب ماندگاری نام ویاد وی شده است امافرایند شکل گیری شخصیت وی ونقش آفرینی هایش ما را به ضروررت بررسی دقیق تر درکشف سبک مدیریتی وتیپ شخصیتی وی ونقاط مثبت ومنفی وصحنه های سیاه وسپید وخاکستری حیات وی می کشاندوابهامات پیرامون وی نگارش موضوعات جدیدی را طلب می نماید.

وجود عناصر دراماتیک در زندگی وی زمینه نگارش وتولید نمایشنامه وفیلمنامه رابا توجه به خصوصیات خلقی وخلقی وی  بویژه داستان ها وقصه های تاریخ زندگی وحکایات را فراهم می آورد ومی تواند دست مایه نگارش رمانی تاریخی باشد. با توجه به منابع ومباحث پیرامون کافور این موضوع می تواند به  عنوان پایان نامه کارشناسی ارشدمطرح شودنویسنه نگارش مقالاتی با عناوین ذیل را پیشنهاد می نماید:

1-نقدوبررسی منابع پیرامون کافور

2-نقش کافور دراقتصادمصروشام

3-محل دفن کافورمصر یابیت المقدس؟

4-ارتباط کافور با فرزندان اخشید پس از مرگ وی

5-وزرای کافور ونقش آنان با تاکید برکلس

6-ارتباط کافوربا سیف الدوله حمدانی

7-کافور وارتباط با خاندان ماذرائی در مصر

 

 

 

 

 

 

 

 

*دانشجوی دوره دکتری تاریخ وتمدن ملل اسلامی-دانشگاه آزاداسلامی واحدمشهد.

 

پی نوشت ها:

1-معین، محمد. فرهنگ فارسی (یک جلدی) چاپ اول 1383 انتشارات ساحل.
2-ر.ج به:. جس فیست و گری‌گوری جی، فیست؛ نظریه‌های شخصیت، ترجمه یحیی سید محمدی، تهران، نشر روان، 1384،چاپ اول، ص12.وکریمی، یوسف؛ روان‌شناسی شخصیت، تهران، انتشارات دانشگاه پیام نور، 1370، چاپ پانزدهم، صفحات 5 و 7.ودوان شولتز؛ نظریه‌های شخصیت، مترجمان: یوسف کریمی، فرهاد جمهری و دیگران، تهران، نشر ارسباران، 1384، چاپ پنجم، صفحات 12 الی15و ص41.

3- رضا رضازاده لنگرودی ،دانشنامه بزرگ اسلامی نویسنده : مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی    جلد : 1  صفحه : 363آل اخشیدجلد: شماره مقاله:363

1ابومسک کافور، ابراهیم الابیاری،الطبعه الاولی 1382ه-1962م-دارالفکرالعربی

2- الدولة الإخشیدیة ،احمد بن عبد الله بن سعود العزیزى،مرکز الرایة للنشر والإعلام, 2007 - 386

3-حضارة مصر فى الدولة الاخشیدیة ، فرج ابراهیم احمد الاحول،جامعة الأزهر - 276

4-لبنان من قیام الدولة العباسیة حتى سقوط الدولة الاخشیدیة : (132-358 هـ/750-969 م)،عمر عبد السلام تدمرى دار جروس - 418

5- الرسائل فی مصرالاسلامیه الی نهایة الدولةالاخشیدیة، احمدامین مصطفی [القاهره]: مطبعةالسعادة, م ۱۹۹۰ = .ه ۱۴۱۰زبان: عربی

6- الشعر فی مصر فی ظـل‌الدولتین الطولونیه والاخشیدیه،فتحی عبدالمحسن محمدالقاهره: مکتبه‌الاداب, م ۲۰۰۰ = هـ ۱۴۲۱زبان: عربی

7- مصر فی عهد الإخشیدیین ،سعدة إسماعیل الکاشف ،الهیئة المصریة العامة للکتاب- القاهرة 1989م.

8-یدالله نصریان،کافور اخشیدی و جایگاه او در حکومتهای اسلامی مصر ،دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران نشریه: دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران » زمستان 1380 - شماره 160 (علمی-پژوهشی)

2- یدالله نصیریان ،برگی از تاریخ حکومت های اسلامی ،مقالات و بررسی ها 1371 شماره 53 و 54

3-احمدرضا،آرائ واخبار کافور وسیف الدوله,المجمع اللغة العربیة بدمشق ؛ المجلد الخامس عشر، صفر 1356 - العدد 5 و 6

4- نویسنده: نعمت فؤاد،المتنبی و کافور  : الرسالة ؛ 14 شعبان 1367 - العدد 1

5-المتنبی و کافورصحیفة دارالعلوم نویسنده: محمد هاشم عطیةنشریه: صحیفة دارالعلوم ,السنة الثانیة، المحرم 1355 - العدد 4

6-بین المتنبی و کافور ؛ الرسالة نویسنده: شمسی،نورالدین نشریه: الرسالة ،26 شوال 1370 - العدد 943

7-رحلة أبی الطیب المتنبی من مصر إلی الکوفة  ,نویسنده: أحمد رمزی نشریه: الرسالة » 28 محرم 1371 - العدد 956

8-مبالغه و اغراق در مدایح متنبی  دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران،ناقد: جمالی بهنام،علی محمد ,تابستان و پاییز 1380 - شماره 158 و 159

9-من تاریخ الأزهر: الوزیر یعقوب بن کلس الازهر نویسنده: البیومی،محمد رجب ؛الازهر السنة الخامسة و الثلاثون، صفر 1383 - الجزء 2

10-المتنبی و العروبة  المجلة نویسنده: محمد عوض محمدنشریه: المجلة ؛ذوالحجة 1376 - العدد 7(7

11-سیرة المتنبی  المورد نویسنده: هادی الطعمة،سلمان نشریه: تاریخ , المورد, پاییز 1356 - شماره 23

12-رحلة مع یعقوب بن کلس  التراث العربی نویسنده: عارف تامر,نشریه: التراث العربی ؛جمادی الأولی 1408 - العدد 30

13-بمناسبة الذکری الألفیة (بحساب المیلادی): المتنبی بین الحمدانی و الأخشیدی, نویسنده: الکنعانی،نعمان ماهر

نشریه: الاقلام ؛ السنة الثانیة، جمادی الثانیة 1385 - الجزء 14

14-أبوالطیب فی مصر نبی فی بلاد الوحی لا یوحی إلیه نویسنده: التونی،محمد شوکت الهلال » السنة الثالثة و الأربعون، 2 جمادی الأولی 1354 - الجزء 10

15-کافور الأخشیدی نویسنده: رمزی،أحمد نشریه: الرسالة؛ 21 ربیع الآخر 1365 - العدد 664(3 صفحه - از 319 تا 321)

16-الحیاة الفکریة فی مصر فی عصر الدولة الإخشیدیة (13/18). إبراهیم السید شحاتة عوض. مقالات متعلقة تاریخ الإضافة: 23/1/2012 میلادی - 29/2/1433 هجری زیارة: 2982

 

4- یدالله نصیریان ،کافوراخشیدی وجایگاه او در حکومتهای اسلامی مصر مجله دانشکده ادبیات و علوم انسانی مقاله 14، دوره 160، شماره 0، زمستان 1380و رمزی،أحمد نشریه: الرسالة؛ 21 ربیع الآخر 1365 - العدد 664(3 صفحه - از 319 تا32

20-..مکی ص75777/

5-س باسورث، کلیفورد ادموند ،سلسله های اسلامی جدید: راهنمای گاهشماری و تبارشناسی  مترجم:بدره‌ای، فریدون

ناشر:مرکز بازشناسی اسلام و ایرانمحل نشر:تهران 1381صص١٣٧و138

6- حسن ابراهیم، حسن تاریخ سیاسی اسلام ج 3 ترجمه ابرهیم آیتی  ، 3/130/132/141/1

7- مکی ،محمدکاظم،تمدن اسلامی در عصر عباسیان ،ترجمه محمد سپهری،تهران،سمت 1391.ص161به نقل از ابن خلکان،همان،1/155.

8-همان155

9- همان  165به نقل ازمتزهمان 2/259.

10-- رضا رضازاده لنگرودی ،دانشنامه بزرگ اسلامی نویسنده : مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی    جلد : 1  صفحه : 363آل اخشیدجلد: شماره مقاله:363 و فیلیپ حتّى؛ تاریخ عرب؛ ترجمه ابو القاسم پاینده (تهران: انتشارات آگاه،١٣۶۶ ش) ص ۵٨۶.

11-(أخبار خاصة http://www.mushakis.net/archives/4583

mursi3) -نحن مجموعة من الشبان العرب نؤمن بأن الدیموقراطیة لا تتحقق إلا بالصحافة الحرة وبالشفافیة الکاملة التی تسمح لنقل حر للمعلومة...

 

12..(کتاب امام علی(ع) صدای عدالت انسانی جلد:١نویسنده:خسروشاهی، هادی ناشر:مولف محل نشر:تهران سال نشر:١٣٧٩ ص٢١٣۴)

-13-فاطمیان در مصرجلد:١نویسنده:ناصری طاهری، عبد الله ناشر:پژوهشکده حوزه و دانشگاهمحل نشر:قمسال نشر:١٣٧٩

14-فضائل مصر المحروسةجلد:١نویسنده:کندی، محمد بن یوسفناشر:[بی نا]محل نشر:قاهره کندی آمده است که کتاب رابه دستورکافوروبه تشویق  وی به تالیف آن پرداخته است. (مقدمه ص2)

15-یعقوب بن کلس که از یهودیان عراق و به تجارت مشغول بود. در سال ٣٣۴ ق. به مصر رفت و به دربار کافور اخشیدى وارد شد و در این زمان مسلمان شد. گویا به علت حسادت وزیر جعفر ابن فرات ١به او، به مغرب رفت وجعفر بن فضل بن فرات (٣٠٨-٣٩١ ق.) وزیر اخشدیان در عصر کافور بود. ابن طغج صاحب رمله، اموالش را مصادره و زندانى‌اش کرد؛ ولى جوهر سیسیلى به او احترام گذاشت و تا آخر عمر در مصر بود. ر. ک: زرکلى؛ الاعلام؛ ج ٢، ص ١٢۶.

16-ر.ک به الاخشیدیین وتشجیعهم للحیاةالعلمیة،http://www.shabablink.com/forums/showthread.php?t=32738&page=2

17-همان

18-رضا رضازده لنگرودی. «آل اخشید». دایرةالمعاف بزرگ اسلامی وکلیفورد ادموند بوسورث. سلسله‌های اسلامی. ترجمه،فریدون بدره‌ای. مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی(پژوهشگاه)، ۱۳۷۱.وتاریخ اسلام؛ پژوهش دانشگاه کمبریج / نویسندگان آ.ج. آربری... [و دیگران]؛ ترجمه احمد آرام.

19- روح الطموح فی المتنبی نویسنده: احمد رضا ،نشریه: » المجمع اللغة العربیة بدمشق » المجلد الرابع عشر، أیلول و تشرین الأول 1936 - الجزء 9 و 10(16 صفحه - از 353 تا 368)

20- الأفغانی،سعید المجمع اللغة العربیة بدمشق » المجلد الخامس عشر، شوال 1355 - العدد 1 و 2(7 صفحه - از 78 تا 84)

21- احمذرضا، کافوروسیف الدوله،المجمع اللغة العربیة بدمشق » المجلد الخامس عشر، صفر 1356 - العدد 5 و 6 (7صفحه - از 224 تا 230)

 

 

 

 

منابع و مآخذ:

ابنتغری بردی، یوسف، النجومالزاهره، مصر، وزارهالثقافه والارشادالقومی، 1963م؛

ابنجوزی، عبدالرحمان، المنتظم، حیدرآباددکن، 1357ق؛

ابنخلکان، احمدبنمحمد، وفیاتالاعیان، به کوشش احسان عباس، بیروت، دارصادر، 1971م؛

ابنزولاق، حسنبنابراهیم، اخبار سیبویهالمصری، به کوشش محمدابراهیمسعد و حسینالدیب، مصر، 1933م؛

ابنسعید، علیبنموسی، المغربفیحلیالمغرب، به کوشش زکی محمدحسن و دیگران، قاهره، مطبعهجامعهفؤادالاول، 1953م؛

ابنظهیره، الفضائلالباهرهفیمحاسن مصر والقاهره، به کوشش مصطفی السقا و کاملالمهندس، مصر، دارالکتب، 1969م، صص 40-41؛

ابنعدیم، عمربناحمد، زیدهالحلب، به کوشش سامیالدهان، دمشق 1951م، صص 111-120؛

ابنکثیر، اسماعیلبنعمر، البدایهوالنهایه، قاهره، مطبعهالسعاده، 1932م؛

جرج .جرداق ،امام علی(ع) صدای عدالت انسانی جلد:5ترجمه هادی خسروشاهی ،تهران:ناشرمترجم 1379

"دائرةالمعارف بزرگ اسلامی"، زیر نظر کاظم موسوی بجنوردی، نشر مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، جلد 1، 1370 ش

ذهبی، شمسالدین، دولالاسلام، بیروت، مؤسسهالاعلمی، 1985م؛

زبیدی، مرتضی، تاجالعروس؛ سیوطی، جلالالدین، بغیهالوعاه، قاهره، مطبعهالسعاده، 1326ق، صص 105، 112؛

همو. حسنالمحاضره، قاهره، 1321ق؛

صفدی، خلیلبنابیک، امراء دمشقفیالاسلام، به کوشش صلاحالدین المنجّد، مصر، دارالکتابالجدید، 1983م، ص 146؛

همو، الوافی بالوفیات، به کوشش دیدرینگ، ج 2، استانبول، مطبعهوزراهصبحالاعشی، قاهره، 1913-1919م؛

کاشف، سیدهاسماعیل، مصرفی عصرالاخشیدیین، قاهره، مطبعهجامعهفُؤادالاول، 1950م، جمـ ؛

کندی، محمدبنیوسف، فضائل مصر، به کوشش ابراهیماحمدالعدوی و علیمحمد عمر، بیروت، دارالفکر، 1971م؛

همو، الولاه و کتابالقضاه، به کوشش روون گست، بیروت، مطبعهالآباءالیسوعیین، 1908م، صص 286-298؛

متنبی، ابوطیب، دیوان، به کوشش عبدالرحمن برقوقی، بیروت، دارالکتب؛

محمدراغب، محمودبنهاشم، اعلامالنبلاء، 1923م، صص 239 به بعد،

مقریزی، تقیالدین احمد، المواعظ و الاعتبار فی ذکر الخطط والاثار، بولاق، 1270ق؛

نویری، احمدبنعبدالوهاب، نهایهالارب، مصر، وزارهالثقافه والارشادالقومی، 1342-1362ق؛

همدانی، محمدبنعبدالملک، تکملهتاریخالطبری، به کوشش آلبرت یوسف کنعان، بیروت، المطیعهالکاتولیکیه، 1961م، صص 116، 117، 141-147؛

یاقوت حموی، ابوعبدالله، معجمالادباء، بیروت، دارالفکر، 1980م، نیز:

مکی ،محمدکاظم،تمدن اسلامی در عصر عباسیان ،ترجمه محمد سپهری،تهران،سمت 1391.

 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۵/۰۸/۲۷
محمدرضا سوقندی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی