soghandi

تاریخ وتمدن ملل اسلامی مقالات، گفتارها

soghandi

تاریخ وتمدن ملل اسلامی مقالات، گفتارها

مجموعه مقالات وگفتارها وکنفرانس ها دراین وبلاگ آورده می شود

طبقه بندی موضوعی

فصل پنجم:

تعلیم وتربیت ازدیدگاه قابسی

‏"،متفکر تربیتی اسلام در قرن‏ چهارم هجری "

ابو الحسن علی بن محمد بن خلف معافیری قیروانی،معروف به قابسی،عالمی نابینا است که‏ در شمال آفریقا در قیروان می‏زیسته است.وی در سال 324 هـ ق.به دنیا آمد و در سال 403 هـ.ق.(1012)میلادی)در سن حدود هشتاد سالگی از دنیا رفت.

وی پس از تحصیل علوم حدیث،قرآن و فقه و اصول در محضر علمای مالکی مذهب‏ آفریقا،مانند ابی العباس ابیانی و ابی الحسن بن مسرور الدباغ و عده‏ای دیگر،در سن 26 سالگی در سفر به مکه(به منظور انجام اعمال حج)در درس ابوزید حضور یافت و به‏ آموختن صحیح بخاری پرداخت.او به مدت دو سال نیز در مصر اقامت کرد و اطلاعات‏ خود را در علوم فقهی،کلامی،حدیثی و تعلیم و تربیت گسترش داد.معافیری کل قرآن را حفظ بود وبه محتوای آن نیز تسلط داشت و همواره از آیات قرآنی در علوم مختلف، به‏ویژه در تعلیم و تربیت،استفاده می‏کرد.

قابسی پانزده اثر شناخته شده در موضوع‏های مختلف کلامی،عبادی،فقهی و حقوقی و یک رساله در تعلیم و تربیت دارد.نام این کتاب«الرسالة المفصلة لا حوال المتعلمین و احکام المعلمین و المتعلمین»است.

کتاب قابسی،دومین تألیف شناخته‏شده در زمینهء تعلیم و تربیت در تاریخ اسلام است‏ که پس از تألیف ابن سحنون به ما رسیده است.

این کتاب از ابتدا به‏عنوان یک کتاب تربیتی به رشتهء تحریر در نیامده؛بلکه پاسخ‏های‏ قابسی به پرسش‏هایی است که به صورت مکاتبه‏ای از او به عمل آمده است.

قابسی فقط تعلیم و تربیت کودکان بالاتر از 5 و 6 سال را تا پیش از بلوغ مورد بحث قرار داده است.وی هدف تعلیم و تربیت را یک هدف دینی دانسته و آن را در جنبه‏های اعتقادی و رفتاری بیان کرده است.

به نظر قابسی آموزش پسران و دختران یک حق همگانی است و مسؤولیت آن ابتدا با اولیا وسپس برعهده معلمان می‏باشد.مخارج‏ تحصیل آنان نیز با اولیا است و در صورت تهیدست بودن ولیّ‏ دانش‏آموز، باید دولت اسلامی آن را متکفل شود.

قابسی در مورد وظیفه­ی معلم و کمیّت وکیفیت تعلیم تربیت و حقوق مالی آن، معتقد است این امور براساس تعهد وقراردادی‏ است که میان اولیای دانش‏آموزا ومعلم منعقد می‏شود.از نظر وی‏، معلمی که در استخدام اولیای دانش‏آموزان جهت آموزش و پرورش‏ آنان درآمده است، فقط در موارد ضروری حق تعطیل درس را(به‏ شرط جبران آن در وقت دیگر)دارد وکسی که مشغله­ی کاری دارد و به این دلیل مجبور می‏شود گاه درس را تعطیل کند، نباید آموزش‏ کودکان را به عهده بگیرد و اگر هم به عهده بگیرد و به تعلیم و تربیت آنان نرسد،هیچ حقی پیدا نمی‏کند.

از نظر قابسی معلم تنها مدرس نیست، بلکه مربی نیز هست. قابسی مواد آموزشی کودکان را در این دوره آموزشی به سه دسته‏ مواد ضروری، مواد غیرضروری و مواد غیرجایز تقسیم می‏کند و از جمله مواد آموزشی ضروری، آموزش قرآن،اصول وفروع دین را بر می‏شمارد.

آرای تربیتی قابسی متفکر تربیتی اسلام در قرن چهارم هجری (22 صفحه - از 25 تا 46)

مجلات : روان‌شناسی و علوم تربیتی » تعلیم و تربیت (آموزش و پرورش) » زمستان 1376 - شماره 52 »

تعلیم و تعلم ازدیدگاه قابسی

از نظر قابسی تعلیم و تعلم از اهمیتی ویژه برخوردار است نام رساله و بخش اعظم آن به‏ تعلیم وتعلم مسؤولیت اولیا ومعلمان،مواد آموزششی و...اختصاص دارد.

قابسی به آموزش همگانی معتقد است و می‏گوید پسران و دختران،همه می‏توانند آموزش ببینند و نباید از آن محروم بمانند.دلیل این امر آن است که دین همگانی است و حق هرکسی آن است که اعتقادات دینی داشته باشد وبراساس آن عمل نماید.هیچ‏کس‏ نباید از معرفت دین حق و عمل براساس آن محروم بماند؛بلکه باید به‏وسیلهء آموزش زمینهء آن برای همهء پسران ودختران فراهم گردد تا نان بتوانندبه هدفهای عالی تربیتی در بعد ایمانی و عملی نایل شوند.

قابسی آموزش قرآن و علم دین را برای دختران حسن و از مصالح آنان به شمار می‏آورد و می‏گوید در ایمان تدین و داشتن تکلیف بین مردان و زنان تفاوتی نیست و همه‏ در اصل دین و تکلیف یکسان‏اند؛از این‏رو است که در قرآن،آیاتی نظیر

"و ما کان لمؤمن‏ و لا مؤمنة اذا قضی الله امرا ان یکون لهم الخیرة"و"المؤمنون و المؤمنات..."

و"وعد الله‏ المؤمنین و المؤمنات..."و ذکر شده است‏6.

وی علاوه بر مطالب فوق،بر جواز تعلم زنان به آیه"و اذکرن ما یتلی فی بیوتکن من آیات الله و الحکمة..."

استناد می‏کند و می‏گوید زنان مجاز به شنیدن آیات خدا و حکمت‏ از پیامبر-صلی الله علیه و آله و سلم-بوده‏اند و خودآن حضرت مسؤولیت آموزش آنان را به‏ عهده داشته و هیچ منعی هم از وی در مورد آموزش آنان نرسیده است.اینها همهء دلایل‏ جواز تعلیم و تعلم زنان است.

قابسی با همهء تأکیدش بر جواز آموزش زنان،معتقد است آنچه آنها را به فتنه می‏اندازد و موجب فساد و تباهی آنان می‏گردد،مانند برخی از اشعار عاشقانهء جاهلی و...نباید به آنها آموزش داده شود.او بر این نکته تأکید دارد که محتوای آموزشی،چه برای پسران و چه‏ برای دختران،باید سالم باشد تا ا نحرافی در آنان پدید نیاورد

مسؤولیت پدر و معلم

قابسی،به‏طور کلی،اولیا و معلمان را مسؤول آموزش و یادگیری کودکان معرفی می‏کند و می‏گوید:پدر یا ولیّ موظف است در مورد آموزش به فرزند،به‏ویژه آموزش قرآن و احکام و آداب دین،اقدام نماید.یا خود به‏طور مستقیم عهده‏دار آموزش او شود و یا با گرفتن معلم در خانه یا آموزشگاه،زمینهء تحصیل و فراگیری علوم را برایش فراهم سازد.

وی آموزش مستقیم پدر به فرزند را مشمول حدیث‏"خیرکم من تعلّم القرآن و علّمه‏"دانسته و معتقد است اجر این پدر از آن پدری که به دیگری اجرت می‏پردازد تا به‏ فرزندش تعلیم دهد،بیشتر است.پدری که خود معلم فرزندش باشد دو اجر دارد؛زیرا نقش‏ پدر و معلم را،هردو،در حق کودکش ایفا کرده است.

مسؤولیت پدری ایجاب می‏کند که مخارج تحصیل فرزند خود را بدهد؛برای او قرآن، دفتر و وسایل آموزشی دیگر تهیه نماید و حق التدریس معلم را پرداخت کند.این مخارج‏ در حد آموزش دین و نیازهای ضروری،شرعا بر پدر واجب است؛زیرا این مخارج جزو نفقه محسوب می‏شود که شرع بر وی واجب کرده است.قابسی علاوه‏براین،می‏گوید:پدر با دادن مخارج آموزش فرزندش در مسابقهء قرب الی الله و تحصیل رضای او شرکت‏ می‏کند وبا کمک او به پیروزی هم می‏رسد.در آموزش غیردینی و آنچه نیاز ضروری‏ نیست،مانند آموزش شعر ونظایر آن،گرچه زاید بر نفقه واجب به حساب می‏آید،اما مصداق احسان است و پدر در احسان به فرزند خود از دیگران اولی است.پدری که به این‏ احسان تن ندهد،بخیل و،ظالم و بی‏رغبت به کار خیر است.مؤمن مسلمان هرگز نسبت به‏ تعلیم و تربیت فرزند خود بی‏تفاوت نیست واز احسان به فرزندش و اعطای مخارج تحصیل‏ او سرباز نمی‏زند.درگذشته میان مسلمانان،اگر یک نفر پیدا می‏شد که توان مالی داشت و نسبت به آموزش قرآن به فرزندش کوتاهی می‏کرد،از ناحیهء دیگران مورد نکوهش و تقبیح قرار می‏گرفت و از چشم آنان می‏افتاد7.

بنابراین از نظر قابسی،اوّلین مسؤولیت آموزش و تعهدهای مالی ناشی از آن و تعیین‏ معلم و...با اولیای کودکان است وامام المسلمین و دولت،مسؤولیت اوّلی در این زمینه‏ ندارند.وی در تأیید این امر می‏گوید:به ما نرسیده است که در گذشته امام و دولتی در این‏ زمینه اقدام کرده باشد،مدرسه دایر کند،و برای کودکان معلم بگیرد و به آنها حقوق‏ بپردازد.ما می‏دانیم که این عدم اقدام،به‏طور مسلم از روی غفلت و انجام ندادن وظیفه‏ نبوده است؛زیرا امام المسلمین و دولت‏ها در گذشته در مورد مؤذن،تولیت مساجد و امور اجتماعی دیگر اقدام‏های لازم را انجام می‏دادند؛مثلا مؤذن و متولی مسجد استخدام‏ می‏کردند و به آنها حقوق می‏پرداختند.آنان اگر آموزش کودکان را نیز وظیفه خود می‏دانستند،حتما نسبت به آن اقدام می‏کردند.از طرف دیگر،برای ما ازگذشته نقل شده‏ است که اولیای کودکان عهده‏دار تربیت آنها بوده‏اند؛بنابراین همان‏طور که از احادیث‏ پیامبر(ص)به دست می‏آید و روش گذشتگان نیز بوده است،باید آموزش و تعهدات ناشی‏ از آن را اوّلا و بالذات برعهدهء اولیا بدانیم.اما در صورت امتناع یا ناتوانی اولیا،امام‏ المسلمین و دولت،وظایف ثانوی پیدا می‏کنند که قابسی در فروع زیر به آن اشاره کرده‏ است.

کلام قابسی در این زمینه مورد تأمل است؛زیرا:

1-اقدامات متعددی از ناحیهء پیامبر اسلام(ص)و دولت‏های اسلامی انجام شده و در کتاب‏های تاریخی نیز نقل گردیده است؛از جمله رسول اکرم(ص)افرادی مانند مصعب ابن عمیر و ابن مکتوم و عمار و بلال و رافع بن مالک انصاری را در مدینه‏8و ابوموسی و معاذ9و عمرو بن حزم انصاری و ابو عبیدة بن الجراح را به یمن‏10و عباد بن‏ بشر را به قبیله بنی تمیم‏11و تعدادی ازمعلمان قرآن را به عضل وقارة12برای‏ آموزش قرآن و عقاید و احکام اسلامی فرستاد و با این‏که اصحاب پیامبر(ص)در نهضت‏ تعلیم و تربیت و تبلیغ دین،درانتظار پاداش و مزد نبودند،اما دریافت مزد و اجرت برای‏ معلمان،یک موضوع غیرمتداول نبوده است.اعزام معلم به مناطق مختلف در زمان خلفا نیز در سطح وسیع‏تری وجود داشته است.

2-وجود مراکز آموزشی بسیار زیاد،مانند مساجد،اتاق‏های بزرگ در کنار مساجد برای آموزش اطفال و مکتب‏خانه‏های مستقل و تعداد زیاد معلمان در یک زمان که گاه بیش‏ از 300 معلم در مکتب‏خانه‏های یک شهر مشغول تدریس بوده‏اند13،حکایت از آن‏ دارد که تعلیم و تربیت در محدودهء خاصی نبوده تا تنها برخی از افرادی که توانایی مالی‏ داشته‏اند،معلم استخدام کنند و دولت و نظام اسلامی برای تعلیم و تربیت عمومی برنامه‏ریزی نکرده باشد.دولت اسلامی اضافه بر برنامه‏ریزی و پرداخت حقوق معلمان،به‏ عنوان تشویق آنان،هدایایی از بیت المال به آنها می‏پرداختند؛مثلا عمر بن عبد العزیز به والی‏ خود در "حمص‏"نوشت که از محل بیت المال به دانشمندان و معلمان مقرری بدهند تا از تلاوت قرآن،حفظ احادیث و آموزش آنها به دیگران باز نمانند14.

3-باتوجه به این حقیقت که معمولا مردم از تأسیس مدرسه و استخدام معلمان و پرداختن حقوق مستمر به آنها ناتوان‏اند،چگونه می‏توان پذیرفت که برای تعلیم و تربیت‏ کودکان و نوجوانان و اکثریت افراد،حکم اوّلی وجود نداشته باشد و صرفا آموزش به‏ فرزندان افراد ثروتمند اختصاص یافته باشد؟!دولت اسلامی در فراهم آوردن محیط آموزشی،تربیت و استخدام معلم وامکانات لازم وظیفه دارد؛گرچه می‏توان تمام هزینه یا بخشی از آن را از اولیای توانمند بگیرد و اولیا هم می‏توانند معلمان خصوصی برای‏ فرزندان خود استخدام کنند.

بنابراین باتوجه به آنچه خود قابسی بیان کرده است که تعلیم و تربیت دینی از دیدگاه‏ قرآن و سنت امری لازم وضروری است،مسلما وظیفهء اصلی دولت اسلامی اجرای آن‏ است و نمی‏توان گفت چنین امر لازم و با اهمیتی ازظایف اوّلی دولت اسلامی به حساب‏ نمی‏آید.

قابسی پس از بیان مسؤولیت شرعی و اخلاقی پدر نسبت تحصیل فرزند،فروعی را مطرح می‏کند و می‏گوید:پدری که توان مالی دارد و برای آموزش فرزندش اقدام نمی‏کند، آیا از ناحیه حاکم مجبور به اقدام می‏شودیا نه؟او را باید به زندان ببرند یا شلاق بزنند یا نه؟ وی می‏گوید:اگر شما به مجبور کردن هم فتوی ندهید،لااقل باید بگویید وی از طرف حاکم‏ به این وظیفه ترغیب بشود و برایش توضیح داده شود که این وظیفه تا حدودی واجب و بیش‏ از حد واجب هم مصداق احسان است و نباید نسبت به فرزندش بخل بورزد و نیز باید وی را متوجه کرد که تخلف از وظیفهء پدری جرم است و شرعا گناه به حساب می‏آید.

همین‏روش در مورد وصیّ یا ولیّ که به جای پدر،کودک یتیم را سرپرستی می‏کند نیز، اعمال می‏شود.در صورتی که کودک پدر،ولیّ و وصیّ پدر نداشته باشد،چه کسی‏ مسؤولیت تعلیم و تربیت و تحصیل وی را باید به عهده بگیرد.اقوام کودک،حاکم یا مسلمانان؟نظر قابسی این است که اگر خود کودک ثروت داشته یاشد،اقوام یا حاکم از ثروت خود وی خرج تحصیل او را می‏دهند و اگر آنها نباشند و یا اقدام نکنند،مسلمانان‏ دیگر باید اقدام نمایند.در صورتی که خود کودک مال نداشته باشد و کسی هم برای‏ آموزش رایگان وی اعلام آمادگی نکند،به تربیت وظیفهء اقوام،حاکم و جماعتی از مسلمانان است که به این مهم بپردازند.اما این‏که آنها در چه حد وظیفه دارند؟آیا وظیفهء

آنان فقط خرید کتاب و وسایل آموزشی است یا آن‏که معلم گرفتن و پرداخت حق التدریس‏ هم تکلیف است؟اگر آموزش و تحصیل کودک به آن بستگی دارد،این وظیفه برای آنان‏ نیز خواهد بود.

از نظر قابسی،مسؤولیت اصلی تربیت فرزند را نیز پدر ومادر به عهده دارند و آنها باید نقش اوّلی را در تربیت دینی ایفا کنند.آنها نخستین کسانی هستند که روی کودک تأثیر می‏گذارند؛شخصیتش را پی‏ریزی می‏کنند؛افکارو عقاید و دین او را می‏سازند و به‏طور کلی،درتربیت صحیح یا انحرافی وی نقش اساسی دارند.

قابسی با تأکید بر این‏که والدین باید فرزندانشان را براساس تعلیمات قرآن و مکتب‏ اسلام تربیت کنند،این حدیث نبوی را نقل می‏کند که فرمود:«کل مولود یولد علی الفطرة، فأبواه یهودانه او ینصرانه کما تناتج الابل من بهیمة جمعاء...»15.

وی از این حدیث چنین برداشت می‏کند که فطرت آدمی توحیدی است و وراثت در آن‏ تأثیر منفی ندارد؛ولی با عامل محیطی،به‏ویژه خانواده تغییر می‏یابد.والدین در نوع تعلیم‏ و تربیت فرزندانشان مسؤول‏اند.آنها موظف هستند که با تعلیم وتربیت صحیح،فرزندان‏ خود را متدین به دین فطری اسلام پرورش دهند و به‏گونه‏ای عمل نکنند که به ادیان دیگری‏ کشانده شوند.

 

 

مسؤولیت معلم

از نظر قابسی،معلم با پذیرفتن آموزش کودکان،نسبت به آنان مسؤولیت پیدامی‏کند و مشمول حدیث شریف نبوی می‏گردد که فرمود:«کلکم راع و کل راع مسؤول عن‏ رعیته»،16بنابراین مسؤولیت معلمی،یک تعهد دینی است و معلم با قبول تعلیم و تربیت‏ کودکان،وظیفهء دینی پیدا می‏کند و باید آن‏گونه که دین انتظار دارد کودکان را آموزش دهد و به تربیت آنان همت گمارد.او نباید به هیچ‏وجه در ایفای نقش خویش راه تفریط بپیماید؛ بلکه باید تمامی سعی و کوشش خود را بکار گیرد تا آنچه لازم است به آنان آموزش دهد و آنها را براساس دین تربیت کند.

قابسی در تأکید بیشتر بر لزوم ایفای کامل نقش معلمی می‏گوید:چون بین معلم و اولیا قرارداد بسته می‏شود معلم نسبت به آموزش و پرورش فرزندان آنها تعهد می‏نماید، واجب است به این عهد وفا کند؛زیرا این تعهد در«اوفوا با لعقود»داخل است که خداوند به‏ صراحت نسبت به آن دستور داده است.

قابسی مواردی از تعهدها ومسؤولیت‏های معلم را به صورت زیر بیان می‏کند:اومی‏نویسد:از آنجا که دانش‏آموزان نسبت به معلم حق پیدا می‏کنند،معلم باید به آنان‏ آموزش کافی بدهد و به وضع درسی آنان،خوب رسیدگی نماید و از آنهابپرسد و ارزیابی‏ به عمل آورد.معلم باید از پذیرفتن دانش‏آموزان جدید و شرکت دادن آنان در همان کلاس‏ بپرهیزد تا بدین وسیله لطمه‏ای به درس دیگر دانش‏آموزان وارد نسازد17.

معلم در آموزش دانش‏آموزان باید عدالت را رعایت نماید.او حق ندارد به دلیل هدیه‏ یا پرداختن حقوق اضافه از سوی بعضی از اولیا به وی فرزندان آنها را مورد توجه بیشتری‏ قرار دهد و آموزش آنان را از نظر کمّی و کیفی نسبت به دیگر دانش‏آموزان،متمایز سازد؛ زیرا این امر موجب تضییع حقوق دیگر دانش‏آموزان می‏شود.

البته آموزش بیشتر به یک یا تعدادی از دانش‏آموزان به‏طور جداگانه و خارج از وقت‏ کلاس،اگر حق دیگران ضایع نشود،اشکالی ندارد؛یعنی اگر از وقت استراحت خود کم کند و به آنها بپردازد.بنابراین جایز نیست در وقت مشترک دانش‏آموزان،از آموزش یک عده‏ کم کند و به آموزش عده‏ای دیگر بیفزاید.چنین تصور نشود که چون عده‏ای از دانش‏آموزان حقوق زیادتری پرداخت می‏کنند،معلم حق دارد در وقت مشترک به آنها بیشتر توجه کند؛زیرا در قراردادها،چه آنها که بیشتر می‏پردازند و چه آنها که کمتر می‏پردازند می‏خواهند فرزندشان به‏طور کامل آموزش ببیند و به هیچ‏وجه به آموزش کمتر رضایت نمی‏دهند.البته اگر از ابتدا در متن قرارداد،مقدار و کیفیت آموزش براساس میزان‏ حقوق تعیین شود،معلم می‏تواند برای هر دسته از دانش‏آموزان،بر طبق قراردادشان، کلاسهای جداگانه تشکیل دهد.در غیر این‏صورت،تفاوت قایل شدن میان دانش‏آموزان، از حیث کمّیت و کیفیت آموزش،به هیچ عنوان جایز نیست‏18.

همچنین معلم نباید مسأله‏ای به غیراز آموزش اشتغال پیدا کند یا به‏گونه‏ای عمل نماید که وقت دانش‏آموزان گرفته شود و حق آنان ضایع گردد.درصورتی که به‏طور ضرورت، کاری پیش آید که لازم باشد به آن بپردازد؛باید به همان مدت از وقت استراحت خود کم‏ کند و اگر هم نتواند جبران نماید،باید به همان نسبت از حقوق وی کم شود.

قابسی معتقد است معلم می‏تواند برای مواقعی که کار ضروری پیش آید،مانند بیماری یا مسافرت،البته اگر طولانی مدت نباشد،کسی مانند خود را به جانشینی بگمارد یا یکی از شاگردان ممتاز را در صورتی که بتواند نقش آموزشی و تربیتی داشته باشد،به صورت‏ موقتی برگزیند.

از نظر قابسی کارهایی نظیر شرکت در مراسم ازدواج،شهادت دادن برای کسی، تجارت،تشییع جنازه،عیادت مریض و نظایر آن،جزو کارهای ضروری نیست که معلم‏ مجاز باشد کلاس درس را تعطیل کند؛پرداختن به این نوع کارها در ایام تحصیل

دانش‏آموزان،با ایفای حق دانش‏آموزان منافات دارد.وی حتی تأکید می‏کند در صورتی‏ که برای احقاق حق دیگری لازم باشد که معلم در شهر دیگری به پیش قاضی برود و شهادت‏ بدهد،حق ندارد درس را تعطیل کند،بلکه باید شهادت را به کسی بگوید تا او به قاضی‏ برساند.آن فرد هم موظف است که این کار را قبول نماید و نباید معلم را مجبور سازد تا برای ادای شهادت درس را تعطیل کند19.

معلمی که می‏داند در طول آموزش،مجبور می‏شود به مدت طولانی درس را تعطیل‏ کند؛نباید مسؤولیت آموزش کودکان را بپذیرد.اگر هم توانست و پذیرفت و بعد ملزم‏ شد که در مدت طولانی درس راتعطیل کند،باید تعلیم را به دیگری واگذار کند و در اجیر کردن معلم دیگر،با اولیای دانش‏آموزان مذاکره نماید و توافق آنها را جلب کند.

معلم در ایفای نقش خود باید دانش‏آموزان را مرحله به مرحله آموزش دهد و تا در مرحلهء پیشین کاملا یادگیری انجام نشده است،مرحلهء بعدی آموزش را آغاز نکند.قابسی‏ این مثال را می‏زند که تا دانش‏آموز سوره‏ای را خوب یاد نگرفته و اعراب آن رانشناخته و توانایی و کتابت آن را به نحو مطلوبی پیدا نکرده است،معلم نباید سورهء دیگری را آموزش‏ بدهد؛زیرا یادگیری کامل حق کودک است و کسی حق ندارد او را تا هنگامی که به حقش‏ نرسیده،به مرحلهء دیگری از آموزش بالاتر ببرد.قابسی به همین دلیل نظر سحنون را رد می‏کند که گفته است پدر یا ولیّ و یا وصیّ اگر از اموال خودشان اجرت معلم را می‏پردازند، مجازند که اجازه دهند بدون یادگیری کامل،دانش‏آموز به سورهء دیگر انتقال یابد.وجه‏ نادرستی کلام سحنون این است که دانش‏آموز نسبت به یادگیری کامل حق پیدا می‏کند و این‏ که اجرت را چه کسی پرداخت می‏کند،حق وی را عوض نمی‏نماید.

همچنین معلم در ایفای مسؤولیت خود باید به امور تربیتی دانش‏آموزان نیز بپردازد و مراقب آنها باشد تا بعضی،بعض دیگر را آزار نرسانند؛به خصوص در سنین نوجوانی که‏ جرأت انجام کارهای خلاف و خطرناک را دارند و موجب اغفال خود و دیگران را فراهم‏ می‏سازند و به کارهای حرام،فساد و انحراف کشانده می‏شوند و دیگران را نیز تباه‏ می‏سازند.

وظیفهء معلم است که اگر خلافی از دانش‏آموزی سر بزند،او را متوجه اشتباهش بنماید و مؤاخذه‏اش کند ونگذارد به آن عادت نماید20.

قابسی به‏عنوان یک مربی سعی می‏کند که احساس وظیفه نسبت به امور تربیتی را نیز در معلمان زنده نماید و آنها را ترغیب کند تا در برابر رفتارهای نابهنجاری که در مکتب‏خانه‏های قرن چهارم هجری کم‏وبیش رایج بوده است؛بی‏تفاوت نباشند و وظیفهء خود بدانند که ازکارهایی مانند دزدی،ربا،فسادانگیزی و بزهکاری جلوگیری کنند و بدانند

که بی‏تفاوتی در این امور،به تکرار و عادی شدن خلاف در میان دانش‏آموزان منجر می‏شود و به بی‏ارزشی دین واخلاق می‏انجامد و در نتیجه،مردان و زنان آیندهء جامعه‏ تبهکار و ناصالح خواهند شد.

توصیهء قابسی به معلمان این است که مراقب باشند تا چنین خلاف‏هایی در محیط مکتب‏خانه‏ها،اصلا به وجود نیاید و آنجا از هرگونه فساد اخلاقی و ضددینی،پاک بماند و اگر هم احیانا خلافی بروز کرد،به‏گونه‏ای با آن و عوامل آن برخورد شود که جرأت بر انجام این نوع کارها از بین برود و دیگر تکرار نشود21.

بنابراین،از نظر قابسی،معلم تنها نسبت به آموزش کودکان مسؤول نیست،بلکه وی‏ مسؤولیت تربیتی آنها را نیز به عهده دارد.

 

مواد آموزشی

در قرن چهارم هـ.ق.معلمان معمولا در مکتب‏خانه‏های عمومی،مواد آموزشی متعددی‏ را تدریس می‏کردند.قابسی مواد آموزشی را که در عصر خود معمول بوده است،به سه‏ دسته تقسیم می‏کند.

1-مواد درسی که صبغهء دینی آن قوی است،یا به نحو مؤثری با واجبات عینی مرتبط است به نظر قابسی،در نظام تعلیم و تربیت دینی آموزش این‏گونه مواد درسی لازم و ضروری است اینها عبارتند از: الف.آموزش قرآن‏که زمینه‏ساز آشنایی با اصول و فروع دین و وظایفی است که انسان‏ را به سعادت جاوید رهنمون می‏کند.

ب.آموزش اعتقادات و آنچه قلبا باید به آن باور و ایمان داشت.

پ.آموزش احکام و فروع،به‏ویژه احکام مربوط به نمازهای یومیه

ت.آموزش ادبیات عرب،در حدی که برای قرائت صحیح قرآن و فهمیدن آن لازم‏ است.

ث.آموزش آداب نگارش،اعم‏از انشا و خطنویسی.

ج.آموزش دعا و توجه به پروردگار.

2-مواددرسی که ارتباط وثیقی با معرفت دینی و التزام عملی به دین ندارد،اگرچه‏ برخی از آنها ممکن است به دلیل نیاز جامعه برای عده‏ای واجب کفایی باشد؛اما آموزش‏ آن برای همگان ضرورت ندارد،بلکه فضیلت است؛مانند آموزش حساب،سیرهء بزرگان، تاریخ سیاسی عرب،شعر و ادبیات عرب به صورت تخصصی.

3-موادی که کم‏وبیش آموزش آنها رایج است،ولی با تربیت دینی و اخلاقی افراد

منافات دارد؛مانندآموزش سحر،کهانت،واژگانی که فرهنگ بیگانه را در جامعه نشر می‏دهد،انواع فحش‏ها،حکایات مربوط به تعصبات جاهلی امور حرام مانند غنا.

آموزش این‏گونه درس‏ها،به نظر قابسی،جایز نیست و نباید نظام تعلیم و تربیت به سمتی‏ که آثار ضداخلاقی و ضددینی دارد،متمایل گردد.22

 

روش‏های تربیتی

از نظر قابسی،معلم باید همهء توان خود را به کار گیرد تا با اتخاذ روش‏های تربیتی‏ صحیح در امر تعلیم و تربیت دانش‏آموزان موفق شود و آنان را به سوی اهداف آموزشی و پرورشی هدایت کند.

روش‏هایی که قابسی به آنها توجه کرده و بر آنها تأکید ورزیده است،عبارتنداز: روش‏های ایجاد رابطهء عاطفی با کودکان،نظارت و مراقبت وتشویق و تنبیه.

الف.ایجاد رابطهء عاطفی

معلم به جای پدر مهربان کودک به تعلیم تربیت وی می‏پردازد ومسلم است اگر با او انس بگیرد و به او محبت کند و همانند پدر مهربان،دلسوزی نماید ورفتاری محبت‏آمیز با او داشته باشد،در دل دانش‏آموز جا باز می‏کند ودانش‏آموز او را دوست می‏دارد و در این‏ صورت است که در بعد علمی وتربیتی،از معلم بهرهء بهتر و بیشتری می‏برد.

قابسی تدبیر حسن و شایستهء معلم را نسبت به دانش‏آموز در این می‏بیند که با وی رفیق‏ شود ورابطهء دوستی و عاطفی با او برقرار کند و چهرهء خود را به روی او بجز در موارد صدور کارهای خلاف عمدی-عبوس نکند،بلکه در تدبیر امور آنان همیشه با رفق و رحمت رفتار نماید و خود را مشمول دعای حضرت رسول اکرم-صلی الله علیه و آله وسلم- کند که فرمود:«اللّهم من ولیّ من أمر امتی شیئا فرفق بهم فیه فارفق به»پروردگارا!هرکس که‏ ولایت و تدبیر امری از امور مردم مسلمان را به عهده می‏گیرد و با آنها به رفق و مهربانی‏ رفتار می‏کند،با او به مهربانی و رفق رفتار کن.

معلم با اتخاذ این روش،خود را محبوب خدا می‏سازد همان‏طور که پیامبر(ص) فرمود:«انّ اللّه یحب الرفق فی الامر کلّ ه،و انّما یرحم اللّه من عباده الرحماء»،خدا دوست‏ دارد که مردم در همهء امورشان بایکدیگر به رفق و مهربانی رفتارکنند.به درستی که خدا رحمت خاص خود را شامل کسانی می‏کند که نسبت به یکدیگر مهربان و دلسوز باشند.

قابسی به هیچ‏وجه مجاز نمی‏داند معلم به کارهایی دست بزند که بر این رابطهء عاطفی و رفاقت‏آمیز ضربه وارد شود؛مانند این‏که-به دلیل کار نادرستی-دانش‏آموز را از غذا و آب منع کند یا بدون آگاه ساختن و تنبیه دادن به وی،او را برای جرم‏هایی که مرتکب شده

تأدیب نماید و بلکه به‏گونه‏ای به تنبیه بدنی او بپردازد که دانش‏آموز تصور نماید معلم نه برای‏ تربیت او،بلکه برای تشفی نفس خود او را تنبیه می‏کند23.

ب.نظارت و مراقبت

معلم باید درامر آموزش و پرورش دانش‏آموران،به صورت مستمر نظارت داشته باشد تا سعی و کوشش او در تعلیم و تربیت صحیح نتیجه‏بخش گردد.قابسی نظارت و مراقبت‏ معلم را نسبت به دانش‏آموزان،در دو بعد آموزشی و تربیتی لازم می‏داند.

در بعد آموزشی نظارت معلم این است که در طول تدریس،میزان یادگیری‏ دانش‏آموزان را نسبت به محتوای مواد آموزشی که تدریس کرده است،بسنجد و به آنها تکالیف لازم را بدهد و مراقب باشد تا تکالیف را به نحو احسن انجام دهند.معلم باید بر یادگیری مرحله به مرحلهء دانش‏آموزان نظارت کند و مراقب باشد تا آنها مهارت‏های لازم‏ را به دست آورند؛مثلا بتوانند حروف را خوب بشناسند،قرآن را از روی مصحف نوشته‏ قرائت کنند،زیبا بنویسند قرآن یا بعضی از سوره‏ها را از حفظ بخوانند...ختم قرآن و امتحان از مواد درسی بخش دیگری از نظارت و مراقبت معلم در بعد آموزشی است.قابسی‏ بسیار از این مطلب سخن گفته است که اجرت معلم به میزان آموزش و یادگیری است که‏ انجام می‏گیرد.روشن است که این امر از طریق نظارت بر یاردگیری دانش‏آموزان و امتحان و ارزیابی از آنان تشخیص داده می‏شود24.

در بعد تریت هم،قابسی دامنهء نظارت و مراقبت معلم را بیشمار گسترده می‏داند.او معتقد است حفظ و حراست از جان دانش‏آموزان در مکتب‏خانه وتربیت دینی آنان‏ به عهده معلم است.او باید آنان را از شر و اذیت یکدیگر محافظت کند و نگذارد فسادهای‏ اخلاقی به بار آورند ودیگران را تحت‏تأثیر قرار دهند.آنها را از کارهای خلاف شرع، مانندربا گرفتن و ربا دادن که در آن عصر در میان کودکان هم رایج بوده است-منع کند و زشتی ونادرستی و آثار نامطلوب این کار را برایشان تشریح نماید و از آنها مراقبت به عمل‏ آورد تا به این نوع کارها آلوده نشوندو اگرهم کسانی مرتکب خلاف شدند،باید تمهیداتی‏ اتخاذ نماید تا آن عمل خلاف را ترک کنند و حتی درصورت لزوم به تنبیه بدنی آنها اقدام‏ ورزد25.

معلم نیز باید بر انجام تکالیف شرعی وآداب و رسوم دینی دانش‏آموزان نظارت داشته‏ باشد تا آنان نماز را به موقع و درست بخوانند؛بدون وضو قرآن را مس نکنند و احترام‏ قرآن را حفظ کنند؛مسجد را کثیف و آلوده نسازند،نماز جماعت برقرار کنند،حتی اگر کودکان نابالغ امام جماعت را به عهده بگیرند.

تشویق و تنبیه

یکی دیگر از روش‏های تربیتی که به نظر قابسی،معلم باید آن را در راستای تعلیم و تربیت صحیح،به‏ویژه اصلاح رفتار،به کارگیرد،روش تشویق وتنبیه است.

.وی برای تحقق این هدف‏ می‏نویسد:

1-دانش‏آموز یا متربی خطاکار را باید به انجام ندادن تکلیف،نقص‏کار،خطا و اشتباه و زشتی عمل و رفتارش،متوجه ساخت و آگاهی‏های لازم را به وی داد تا به وظیفه،حسن‏ عمل به وظیفه وعواقب و آثار کارهای خلافش،دقیقا تنبّه پیدا کند و رفتار نیک را از بد، شرعی و اخلاقی را از غیر آن و...باز شناسد.و این اوّلین مرحلهء برخورد معلم با دانش‏آموز خطاکار است که به‏عنوان یکی از روش‏های تربیتی،باید آن را اتخاذ کند26.

2-در صورت تغافل و استمرار خطا باید چهرهء عبوس به خود گرفت و او را با صدای‏ بلند و بدون گفتن فحش و ناسزا مورد سرزنش قرار داد.معلم حق ندارد واژه‏هایی نامناسب، نظیر ای میمون،ای بوزینه را به کار ببرد و به فرزندان مؤمنان جسارت کند.در صورت انجام‏ این عمل،معلم باید استغفار کند.

3-در صورت ادامه،وی را به کیفر و تنبیه بدنی تهدید کند و درآخرین مرحله اگر از خطا دست بر نداشت،به میزان جرم و خطایش از یک ضربه تا سه ضربه تنبیه بدنی می‏شود،

نتیجه‏گیری

در بررسی و تبیین آرای تربیتی قابسی،علاوه بر معرفی دومین کتاب تألیف شده در موضوع تعلیم وتربیت در تاریخ اسلام،ارائه دورنمایی از تعلیم وتربیت دینی در قرن‏ چهارم هـ.ق.براساس فقه مالکی،نتایج زیر به دست آمد:

1-آغاز سن تحصیل رسمی،به اقتضای رشد کودک 5 با 6 سالگی است.

2-تحصیل حق همهء افراد،اعم‏از دختر و پسر،است و هیچ‏کس حق ندارد فردی را از آن محروم سازد.

3-در یادگیری،عوامل محیطی و اجتماعی از عوامل وراثتی مؤثرتر است.

4-هدف تعلیم و تربیت،کاملا جنبهء دینی دارد و در دو بعد اعتقادی و عملی تبیین‏ می‏شود.

5-معلم باید همهء توان خود را به کار گیرد تادانش‏آموزان به اهداف موردنظر برسند و برای تحقق این منظور،روش‏های ایجاد رابطهء عاطفی و انس،نظارت و مراقبت و تشویق و تنبیه بیشتر مورد تأکید است.

6-مواد درسی به سه دسته تقسیم می‏شوند:

الف.درس‏هایی که لازم است دانش‏آموزان بگذرانند.آنها عبارتند از:آموزش قرآن، اصول و فروع دین و احکام،بویژه آنچه مربوط به نماز است،ادبیات عرب د رحد بهره‏برداری از قرآن،خوش‏نویسی،کیفیت دعا،ارتباط با خدا وتوجه به او.

ب.درس‏هایی که یادگیری آنها فضیلت است.آنها عبارتنداز:آموزش حساب،سیرهء بزرگان،تاریخ سیاسی عرب،آشنایی با شعر و ادبیات عرب به صورت کامل.

پ.درس‏هایی که آموزش آنها برای هرکسی ودر هر شرایطی جایز نیست و آنها عبارتنداز:درس‏هایی که با دین و اخلاق منافات دارند؛مانندسحر،جادو،کهانت،واژگان‏ بیگانه‏ای که فرهنگ غیردینی را نشر می‏دهند،انواع فحش‏ها،حکایت‏های مربوط به‏ تعصبات جاهلی و چگونگی اعمال حرام نظیر غنا و...

7-تأمین هزینهء تحصیل از وظایف اولیای دانش‏آموزان است ودر مواردی که آنان‏ نباشند و یا دارایی نداشته باشند،دولت اسلامی عهده‏دار این امر خواهد بود.

8-به نظرقابسی،گرچه معمولا میزان کار معلمان براساس قراردادهای مالی است که‏ میان آنان و اولیا منعقد می‏شود،اما آنان حق ندارند بین دانش‏آموزان یک کلاس فرق‏ بگذارند واز کمّیت و کیمفیت آموزش بکاهند.البته می‏توانند براساس قراردادهای متفاوت، کلاسهای جداگانه تشکیل دهند.

9-معلمان نباید درسی را بپذیرند که از تدریس آن ناتوان هستند و یا وقت تدریس آن را ندارند.

10-معلمان علاوه بر تدریس،نقش مربی را نیز دارند،از این‏رو باید دانش‏آموزان را از فساد و انحراف بازدارند و زمینهء رشد و کمال اخلاقی آنها را فراهم سازند.

منابع

(1)-تاریخ تعلیم و تربیت دراسلام،محمد داغ،رشید اویمن حفظ الرحمن،ترجمهء کوشافر،علی اصغر؛ انتشارات دانشگاه تبریز،1369

(2)-الرسالة المفصلة لا حوال المتعلمین و احکام المعلمین و المتعلمین؛قابسی،علی بن محمد،ط القاهره، ضمیمه التربیة فی الاسلام او التعلیم فی رأی القابسی،الاهوانی 1955 م.

(3)-التربیة و لتعلیم و فی ظل الاسلام،مؤتمر التربیة الاسلامیة،ط بیروت،بی‏تا

(4)و(5)-منبع شماره 2

(6)و(7)-التربیة فی الاسلام او التعلیم فی رأی القابسی،الاهوانی،احمد فوائد،احیاء الکتب العربیة،القاهره، 1955 م.

(8)-تهذیب التهذیب،عقلانی،احمد بن علی،دار صادر،بیروت،بی‏تا

(9)-الملل والنحل،شهرستانی،محمد بن عبد الکریم،بیروت،بی‏تا

(10)-حیاة الصحابه،الکاند هلوی،محمد یوسف،دار الکتاب العربی،بیروت.1412 هـ ق.طبع دوم.

(11)-منبع شماره 8

(12)-المستدرک علی الصحیحین،حاکم نیشابوری،بیروت،بی‏تا

(13)-تاریخ التربیة الاسلاحیة،احمد شبلی،طبع مصر،1966 م.

(14)-تاریخ دانشگاههای بزرگ اسلامی،غنیمه عبد الرحیم،ترجمهء نورالله کسایی،انتشارات دانشگاه‏ تهران،1372

(15)-الصحیح البخاری بخاری،محمد بن اسماعیل،دار احیاء الکتب العربیة،مصر،بی‏تا

(16)(17)-منبع شماره 2

(18)-منبع شمارهء 6 و 7

(19)-منبع شماره 2

(20)و(21)-منبع شمارهء 6 و 7

(22)و(23)-منبع شمارهء 2

(24)-منبع شمارهء 6 و 7

(25)-منبع شمارهء 2

(26)-منبع شمارهء 6 و 7

(27)-منبع شمارهء 2

برگرفته ازمقاله : آرای تربیتی قابسی متفکر تربیتی اسلام در قرن چهارم هجری- نویسنده: فقیهی،علی نقی

نشریه: علوم تربیتی » تعلیم و تربیت » زمستان 1376 - شماره 52(ص25تا46)

 

 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۵/۰۸/۲۸
محمدرضا سوقندی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی