بررسی آراء وافکارتربیتی متفکران بزرگ اسلامی(1)
بررسی آراء وافکارمتفکران بزرگ اسلامی(فارابی،ابن سینا،خواجه نصیرطوسی،ابن خلدون،شهیدثانی و...)
باتشکرازاستادگرانقدرجناب آقای دکترمهدی جلیلی
نیمسال دوم تحصیلی 92-91
محمدرضا سوقندی
دانشچوی دوره دکتری تاریخ وتمدن ملل اسلامی –SOQANDI@GMAIL.COM
باسمه تعالی
فهرست مطالب
چکیده:
مقدمه:
فصل اول :
تعلیم وتربیت در مکتب مشاء(فارابی ،ابن سینا،مسکویه وخواجه نصیر)
فصل دوم :
نظری به تربیت اخلاقی ازدیدگاه مشاء
فصل سوم:
تعلیم وتربیت ازدیدگاه اخوان الصفاء
فصل چهارم:
تعلیم و تربیت از دیدگاه محمدبن سحنون
فصل پنجم:
تعلیم وتربیت از دیدگاه قابسی
فصل ششم :
نگاهی به آرای تربیتی غزالی
فصل هفتم:
نگاهی به آرای تربیتی ابن خلدون
فصل هشتم:
نگاهی به دیدگاههای بدرالدین جماعه
فصل نهم:
دیدگاههای شهید ثانی
فصل دهم:
آشنایی اجمالی با اندیشه های تربیتی دیگران
منابع ومآخذ
چکیده:
آرا وافکارتربیتی متفکران بزرگ وبررسی
آن نشانگر آن است که هرکدام ازمکاتب اعم ازفلسفی وکلامی یا فقهی ویا عرفانی
پیرامون موضوع تعلیم وتربیت نظراتی داشته اند وموضوع تربیت پذیری انسان را با
عنوان نظریه های تربیتی بررسی نموده وافزون برتعاریف وبیان مفاهیم با نوع نگاهی که
به هستی وانسان ورابطه هایش داشته اندنظرات خودرا طرح نموده اند که موجب تنوع آرا
وتعدد آن در موضوع ،هدف وشیوه هاودر دو محوراصلی یعنی تعلیم یا
آموزش وتربیت یا پروش گاهی به صورت تفکیکی
گاه ترکیبی وگاهی ترجیحی بدان پرداخته اند.آنچه مهم بوده است سیر شکل گیری وتطورات وتحولات
آرای تربیتی وتاثیرآن درفرهنگ وتمدن اسلامی بوده است آنچه در پی می آید خلاصه ای
از نظرات بزرگان پیرامون دوموضوع تعلیم وتربیت یا همان آموزش وپرورش است که با هدف
معرفی انواع واقسام اهداف وروش هاومبانی نظرات جمع بندی گردیده است آرای فلاسفه
مشاء ازفارابی تا خواجه نصیرطوسی وآرای
اخوان الصفا ،ابن سحنون وقابسی وهمچنین دانشمندانی چون غزالی وشخصیتهای
حوزه تاریخ و فلسفه وجامعه شناسی چون ابن
خلدون ودرکنار آن آرای صاحبان تالیف همچون بدرالدین جماعه وشهیدثانی وخلاصه ای
ازآرای واندیشه های تربیتی کیکاوس بن اسکندر مقلب به عنصرالمعالی واندیشه های تربیتی
سعدی ؛اوحدی مراغه ای ؛؛جامی ؛ملا محمد باقر مجلسی؛ملا احمد نراقی ؛اقبال لاهوری واندیشه های تربیتی شهید مطهری اشاره شده است.
واژگان کلیدی
آراء؛مشاء؛تعیلم؛تربیت،نهادها
مقدمه
برای هرموضوعی بویژه درحوزه علوم انسانی نیازمند نگاه تخصصی ومساله محور می باشیم. با توجه به اینکه کلیات تحقیق آشنایی با ارای دانشمندان بزرگ اسلامی درتعلیم وتربیت است ودراین خصوص تحقیقات وپژوهش های فراوانی صورت گرفته است که به مطالب به عنوان مقدمه می پردازیم:
دربرر سی نهادها ی اموزشی توجه به محتوا وتولید فکر نقش مهمی در شکل گیری آن یعنی نهادسازی واهداف آشکار وپنهان شکل گیری نهاد ها داردلذا نمی توان نهادها را بدون آراواندیشه ها شناخت .براین اساس برای کشف تعامل بین اندیشه ها ونهادهاپرداختن به موضوعات ذیل اهمیت می یابد:
1-ارتباط بین نهادهای آموزشی واندیشه ها
2-نقش متفکران درتاسیس نهادها
3-شکل گیری نهادها وتنوع آن براساس اندیشه ها
4-نقش مذاهب ودیدگاههای فقهی وکلامی در تنوع آراء
تنوع و گستردگی آراء وافکار مارا برآن داشت که سعی کنیم آنان را براساس مکاتب وخط مشی های علمی وفلسفی والبته گرایشات مذهبی (کلامی وفقهی) دسته بندی نماییم.اگر چه درفرصت ارائه مطالب مجال دست یابی به همه ی هدف را محقق نساخت اما در خصوص مکتب مشاء گام برداشتیم .برخی اقداماتی که می تواند درمراحل بعدی تداوم یابد عبارت است از:
1-تکمیل آرای تربیتی مشاء
2-آرای تربیتی اشراقیون(سهره وردی)
3-آرای تربیتی طرفداران حکمت متعالیه(ملاصدرا)
4-آرای تربیتی بر اساس مذاهب فقهی ومکاتب کلامی
5-تطبیق آرای دانشمندان مسلمان با سایرمکاتب
سوالات اصلی:
1-رابطه افکار واندیشه ها ونهادها ونسبت آن ها چیست؟
2-رابطه مکاتب مختلف فلسفی –کلامی وفقهی واخلاقی با تعلیم وتربیت کدام است؟
سوالات فرعی:
1-رابطه افکار واندیشه ها ونهادها ونسبت آن ها چیست؟
1-1-آیا هرمکتب یا مذهب یا فرقه ومشرب برای پیاده سازی اهداف واندیشه ها نهاد آموزشی یا تربیتی تاسیس نموده است؟
2-1-خاستگا ه این نهادها با مبانی دینی واسلامی چه رابطه ای داشته است؟
2-آرای طرح شده درمکاتب مختلف فلسفی –کلامی وفقهی واخلاقی در خصوص تعلیم وتربیت کدام است؟
اهداف ومبانی
1-هدفهای اساسی درآموزش وپرورش عبرتنداز:
1-اهداف معنوی و تربیتی
2-اهداف علمی و فرهنگی
3-اهداف اجتماعی
4-اهداف سیاسی
5-اهداف اقتصادی
2-مبانی تعلیم و تربیت اسلامی
1-مبنای فطرت
2-مبنای کرامت ذاتی انسان
3-مبنای اختیار و آزادی
4-مبنای مسئولیت انسان
5-مبنای ابعاد وجودی انسان
6-مبنای اجتماعی بودن انسان
7-مبنای برابری همه افراد بشردر آفرینش
8-مبنای تقدم رحمت و محبت
9-مبنای ضرورت توام ساختن علم با عمل
10-مبنای فضیلت علم
اهداف کلی تعلیم و تربیت اسلامی:
1-اعتقادی و اخلاقی
2-اجتماعی
3-اقتصادی
4-سیاسی و نظامی
5-پرورشی
6-فرهنگی هنر
7-علمی و آموزشی
اقسام بررسی :
1-بررسی استراتژیک
2-بررسی تطبیقی
3-بررسی تفصیلی
4-بررسی تحلیلی
-اقسام مطالعات:
1-مطالعات تبیینی
2-مطالعات تحلیلی
3-مطالعات میان رشته ای
پرداختن به همه ی آرای تربیتی دراین مجال میسر نشدوآرای اشراقیون وصدرالمتالهین وشخصیت هایی همچون ابوالحسن عامری نیشابوری ،فیض کاشانی ،مولوی ،حافظ وازمعاصران امام خمینی(ره)،مرحوم علامه طباطبایی،محمدتقی جعفری وآیه الله خامنه ای وسایر صاحب نظران وتطبیق این نظرات با سایرمتفکران می تواند همچنان مورد بحث وبررسی قرارگیرد که خوشبختانه هم در دانشگاهها ومراکز پژوهشی وهم مجلات تخصصی مورد توجه قرار گرفته است .برای این بحث از منابع ومآخذی بهره بردهایم که به بخشی از آن در مفدمه اشاره می نماییم:
1)آرای دانشمندان مسلمان در تعلیم و تربیت و مبانی آن
کتاب آرای دانشمندان مسلمان در تعلیم و تربیت و مبانی آن (در ۵ جلد) دربارهٔ دیدگاه اندیشمندان مسلمان دربارهٔ آموزش و پرورش و پایههای اندیشههای آنان است. علاوه بر این به معرفی این دانشمندان نیز پرداخته شده است و زندگانی و افکار آنان نیز مورد تحلیل قرار گرفته است.
ویژگیهای کتاب
این کتاب ابتدا زندگی و آثار اندیشمندان مسلمان را شرح داده است و سپس به مبانی فکری آنها و دیدگاه آنان دربارهٔ انسان و مبانی و مسائل گوناگون آموزش و پرورش پرداخته است.
جلد یکم: جاحظ - ابن سحنون - فارابی - قابسی - اخوانالصفا - ابن سینا (۳۰۶ صفحه)
جلد دوم: مسکویه - سهروردی (شیخ اشراق) - خواجه نصیرالدین طوسی - مولوی (۲۶۳ صفحه)
جلد سوم: امام محمد غزالی (۳۶۳ صفحه)
جلد چهارم: سعدی - ابن خلدون - علامه مجلسی - ملامهدی نراقی و احمد نراقی (۲۷۵ صفحه)
جلد پنجم: فیض کاشانی (۵۲۸ صفحه)
نویسندگان:
جلد یکم: محمد فتحعلیخانی، علیرضا فصیحیزاده و علینقی فقیهی
جلد دوم: محمد بهشتی، مهدی ابوجعفری و علینقی فقیهی
جلد سوم: بهروز رفیعی
جلد چهارم: محمد بهشتی، مهدی ابوجعفری و علینقی فقیهی
جلد پنجم: محمد بهشتی
هر ۵ جلد زیر نظر علیرضا اعرافی بوده است و علیمحمد کاردان نیز در جلد یکم به نویسندگان، راهنمایی داده است.
چاپ نخست پنج جلد کتاب آرای دانشمندان مسلمان در تعلیم و تربیت طی سالهای ۱۳۷۷ تا ۱۳۸۷ انجام شده است و هر جلد تاکنون به چندین چاپ رسیده است. این کتاب با همکاری مشترک انتشارات سمت و پژوهشکده حوزه و دانشگاه نگاشته شده است.
محمد بهشتی (نویسندهٔ جلد پنجم) هدف از تألیف این کتاب را نیاز جامعهٔ امروزی به دانستن مباحثی دربارهٔ آموزش و پروش دانسته و گفته است: «حدود و ثغور، معیارها و مباحث مختلف عرفانی، مقالات عرفانی و راهکارهای علمی همراه با بینش معنوی در این اثر بررسی شدهاند. آنچه امروزه در مبحث اشتغال، مسئولیتپذیری، قانونمندی و قانونگریزی در جامعه دیده میشود، نیاز به دانستن این مباحث را آشکار میکند. بنابراین، تمامی این موضوعات با توجه به دیدگاه فیض کاشانی در کتاب بررسی شدهاند»
این کتاب برای نخستین بار به صورت جامع و علمی به معرفی و بررسی دیدگاههای آموزشی و پرورشی اندیشمندان مسلمان پرداخته است و این در حالی است که در ایران همهٔ کتابها تاریخ اندیشههای تربیتی را به دانشمندان غربی محصور کردهاند و این کتاب از این نظر، اثری بدیع به حساب میآید.
جلد سوم (دربارهٔ امام محمد غزالی) و جلد پنجم (دربارهٔ فیض کاشانی) این کتاب به عنوان کتاب برگزیدهٔ سال جمهوری اسلامی ایران، شناخته شدهاند.
سایرمنابع ومآخذ ضمن طرح موضوعات ودرپانوشته ها آورده می شود
فصل اول :
آرا واندیشه های تربیتی مشاء(فارابی ،ابن سینا،مسکویه وخواجه نصیر)
مطالعه تاریخ و چگونگی تفکرات بشری به سبب نتایجی که از آن حاصل می شود، همواره موضوع پژوهشی محققان عرصه های مختلف دانش بشری بوده است . در واقع تعلیم و تربیت ، شاخه ای از معرفت است که با بهره گیری از یافته های روانشناسان و جامعه شناسان و داده های فرهنگی ، دینی و فلسفی و با تکیه بر روشهای علم و فلسفه ، ترکیبی متنوع و در تکاپوی انسجام را پدید می آورد
اندیشمندان مسلمان ، از فیلسوفان گرفته تا دیگران در پرتو تعالیم انسان ساز اسلام به موضوع انسان و کمال و سعادت او و راههای وصول به کمال ، بسیار پرداخته اند و نظامهایی فکری را برای پاسخگویی به سئوالات مربوط به انسان و تربیت او بنا گذارده اند . در بنای این نظامها ، علاوه بر بهره ای که از آموزه های دینی برده اند ، از حاصل اندیشه های فیلسوفان نیز سود برده اند .براین مبناء در این بخش تلاش بر آن بوده تا بصورت بسیار فشرده و خلاصه زاویه ای از زوایای فکری دانشمندان مسلمان مکتب مشاءدر عرصه تعلیم و تربیت را به اختصارمورد بررسی قرار بدهیم .با امید به آنکه این گذار در آراء تربیتی این بزرگان در کنار آراء غربی ، راهکارهایی راهگشا جهت کاهش مشکلات تربیتی نظام کنونی تعلیم وتربیت ماراحاصل نماید.
1)فارابی و آراء و افکار تربیتی او ( 260 – 339 ه . ق )
محمد بن محمد بن طرخان بن اوزلغ ، ملقب به « ابونصرفارابی » و مشهور به « معلم ثانی » از بزرگترین و برجسته ترین دانشمندان و فیلسوفان مسلمان است . فارابی از دیار خود که سرزمینی ترک نشین ( ترکمنستان ) و در محدوده حاکمیت ایران بوده است را ه سفر را پیش گرفت و به کسب دانش پرداخت .گذشته از آنکه سر آمد روزگار خود در علوم و حکمت بود ، زهد پیشه وعزلت گزین نیز بود و در زندگی دنیا به اندک قناعت می کرد که نشان از استواری او در راه دانش اندوزی بود . فارابی یکی از شارحان بر جسته آثار ارسطوست و در نشر اندیشه یونانی در میان مسلمین سهم بسزایی دارد. و وی را از آن رو معلم ثانی خوانده اند که پس از «ارسطو» کسی را به رتبه او در آگاهی بر شاخه های گوناگون دانش نمی شناختند .
آثار و تالیفات وی بسیار است و در منابع موثق ، حدود 130 رساله و کتاب از وی نام برده شده است . که از آثار اوست : 1- السیاسة المدینة 2- فصوص منتزعه 3- تحصیل السعادة 4- رسالة المفارقات (1)
بنابر دیدگاه وی هدف از تعلیم و تربیت چنین است : 1- آموزش عقاید صحیح و تقویت اعتقاد به آنها ، عقایدی همچون اعتقاد به خدا ، عقل فعال ، جهان آخرت ، سعادت و راه وصول به آن از طریق شناخت افعال و اعمالی که به سعادت منتهی می شود . 2- آموزش مهارتهای لازم برای تصدی وظیفه در مدینه فاضله 3- ترغیب و تشویق افراد برای عمل بر طبق عقاید صحیح 4- ترغیب و تشویق افراد برای انجام وظایف مدنی.
از دیگر افکار معلم ثانی در خصوص تعلیم و تربیت می توان به این موارد اشاره داشت :
(الف)- اجتماعی بودن آموزش و پرورش : به نظر وی آموزش و پرورش اجتماعی است . به این معنی که انسان طبیعتاً اجتماعی است ، پس می طلبد که برای آموزش وی نیز اهداف اجتماعی در نظر گرفته شود . این نظر همان مفهومی را در ذهن متبادرمی سازد که که علمای جامعه شناسی نوین ، آموزش و پرورش را مترادف با جامعه پذیری می دانند . که در آن و از طریق آن افراد به یادگیری نقشها ، قواعد ، روابط و به طور کلی ، فرهنگ جامعه خود می پردازند و به واسطه آن افراد در وضعیت های اجتماعی سازمان یافته قرار می گیرند . (2)
(ب)- رعایت تفاوتهای فردی : معلم ثانی با تأکید این امررا بیان می نمایدکه توجه به استعداد و توانائیهای مختلف افراد متفاوت در تعلیم و تربیت وجود داشته باشد. چیزی که حتی در افکار نوین متفکران تربیتی قرن بیستم و یکم متجلی است .
(ج) آماده کردن افراد برای حرفه : از آنجائیکه وی معتقد بود که براساس تفاوتهای فردی هر کس را باید برای مهارت و حرفه ای خاص تربیت کرد و این باید از کودکی آغاز گردد زیرا که رویکرد آموزشگاههای اختصاصی و کسب مهارتهای حرفه ای ناشی از تقسیم کار و پذیرش مسئولیت براساس توانایی کسب مهارتهای خاص می باشد .
(د)- تأثیر محیط جغرافیایی و کیفیت ساختمانها : وی بنابر اعتقادش به تأثیر فوق العاده محیط طبیعی و وضعیت اقلیمی و چگونگی معماری در کسب یادگیری اشاره می کند و مطرح می نماید که چگونگی معماری ساختمانها ، گاهی اخلاقهای متفاوتی را ایجاد می کند . (3)
در مجموع می توان گفت که تعلیم و تربیت از دیدگاه فارابی معلم ثانی عبارت است از:« هدایت فرد به وسیله فیلسوف و حکیم و مربی برای عضویت در مدینه فاضله به منظور دستیابی به سعادت و کمال اول در این دنیا و کمال نهایی در آخرت.»
2)بوعلی سینا و آراء و افکار تربیتی او ( 373 – 428 ه.ق )
شیخ ابو علی حسین بن عبدالله بن سینا . معروف به « شیخ الرئیس » بزرگترین فیلسوف مشایی و پزشک نامدار ایران و جهان اسلام است . شیخ الرئیس علاوه بر فعالیتهای فکری ، چه تعقلی و چه تجربی ، بر مسند سیاست و وزارت نیز تکیه زد و با وجود عمر نسبتاً کوتاه و اشتغالات فراوان ، میراث علمی عظیم و گرانبهایی از خود برای مسلمانان و تمام بشریت بجای گذاشت
از جمله کتابها و تالیفات وی عبارتند از : 1- قانون در طب 2- شفا در فلسفه و منطق 3- طبیعیات و فلسفه 4- نجات در فلسفه و منطق 5- تدابیر المنازل در اداره منزل و حکمت (4)
دیگر اینکه مبانی تعلیم و تربیت از جمله انسان ، شناخت و اخلاق از منظر ابن سینا مطرح می گردد و اکنون هنگام آن رسیده که بطور عملی و علمی اندیشه های وی درباره تعلیم و تربیت به معنای خاص تبیین شود .
آرای ابن سینا در باب تعلیم و تربیت در میان صاحبنظران تعلیم و تربیت در حوزه اندیشه اسلامی جایگاهی بس والا دارد تا جایی که برخی ادعا کرده اند که وی اولین کسی است که در میان دانشمندان مسلمان در خصوص تربیت اظهار نظر کرده است .
شیخ الرئیس ماهیت تعلیم و تربیت را عبارت از : برنامه ریزی و فعالیت جامعه و فرد در جهت سلامت خانواده، رشد کودک و تدبیر شئوون اجتماعی برای وصول انسان به سعادت در دنیا و پس از مرگ می باشد . از دیگر ویژگیهای مهم آراء تربیتی شیخ الرئیس بیان مراحل تعلیم و تربیت و رشد کودک است . مراحلی که از سخنان شیخ استفاده می شود عبارت است از :
مرحله اول:پس از بازگیری از شیر مادر : که بوعلی ذکر می کند حق فرزند بر پدر پس از تولد نام نیکو بر وی نهادن و انتخاب دایه واجد شرایط است .
مرحله دوم : از حدود 6 سالگی که در این مرحله پس از رشد مفاصل بدنی ، آمادگی زبانی ، تلقین پذیری و رشد شنوایی ، باید به تعلیم قرآن بپردازد و حروف الفبا به صورت نوشتاری به وی آموخته شود و و معارف دینی به او تلقین گردد .
مرحله سوم : پس از آموزشهای ابتدایی : در این مرحله پس از فراغت کودک از فراگیری قرآن و حفظ لغات، مربی باید بیندیشد که در چه کار ، صنعت و رشته خاصی باید قرار داده شود و براساس آن برنامه آموزش متناسب با آن را طراحی کند
مرحله چهارم :پرداختن به کار و اشتغال : که پس از آموزشهای حرفه ای وقتی همزمان با آن باید جوان را وارد کار و آماده اشتغال مسافت تا از این طریق امرار معاش کند
مرحله پنجم: پس ازاشتغال واستقلال:درمرحله آخر،هنگامی که جوانی ورزیده،مجرب واز نظراقتصادی مستقل شد،زندگی وکانون مستقل خانوادگی برایش تشکیل گردد.(5)
ابن سینا،نابغه بزرگ شرق واسلام برپایه ی بینشهای ویژه انسانشناختی وروانشناختی خویش،اصول وروشهایی رانیزبرای تعلیم وتربیت ارائه داده که برخی ازآنها عبارتنداز:
1- خودشناسی:نزدیکترین چیزبه انسان ومهمترین اشیابرای وی،نفس اوست وآدمی پیش ازتدبیروتربیت دیگران،بایددرپی اصلاح خویشتن باشد.بنابراین پله نخست،تربیت،تربیت نفس است وکلید تربیت نفس، شناخت خویشتن است.یعنی فردبایدصفات وعادات ناپسندخویش راکاملاًشناسد.
2- رعایت تفاوتهای فردی:انسانهابایکدیگرمساوی نیستندواز نظرتوان جسمی،
وقدرت تفکر،هوش واستعدادوجهات دیگرباهم تفاوت دارند.بوعلی رعایت تفاوتهای فردی وطبیعت وذوق سلیقه افرادرادربرنامه ریزی آموزش اصل مهمی میداند که نبایدازآن غفلت کرد.
3- شناخت استعدادها،علایق وامکانات:کشف استعدادهاوتوانائیهای ذهنی ازاموری است که بایددرگزینش رشته تحصیلی یاحرفه صناعت موردتوجه قرارگیرد.ابن سیناتنها به کشف استعدادهااکتفانمی کندبلکه معتقداست میل وعلاقه شخصی فردبه رشته یاحرفه انتخابی درپیشرفت وموفقیت وی ونیزدرجلوگیری ازتضییع وقت اونقش تعیین کننده دارد.
4- تنظیم برنامه براساس مراحل:ابن سینادرزمینه تربیت کودک به مراحل رشدوی توجه کرده وبرای هرکدام ازمراحل برنامه ای ویژه درنظرگرفته است بدین ترتیب یکی از اصول تربیتی درنظروی آن است که برنامه ریزی آموزش وتربیتی بایدبراساس مراحل رشدصورت گیرد.
5- آموزش گروهی:ابن سینابرآموزش دسته جمعی تاکیدمی کندومعتقداست که کودک باید باهمسالان خودبه صورت گروهی به کسب دانش وحرفه بپردازدشیخ براین باوراست که رعایت این اصل تربیتی آثارسودمندی رابه دنبال می آوردکه عبارتنداز:تربیت اخلاقی- شکوفایی عقل- تربیت اجتماعی واضای نیازهای روحی
6- انتخاب معلم ورفیق: وی درباره گزینش معلم خوب وواجدشرایط ونیزدرست صمیمی وآگاه می گوید:شایسته است که مربی کودک،عاقل،متدّین وآگاه به تربیت اخلاق بوده ودرپرورش کودکان مهارت داشته باشد.(6)
3)خواجه نصیرالدین طوسی وآراء وافکارتربیتی او(597-672 ه- ق)
این متفکربزرگ وسترگ اسلامی ، جامع علوم عقلی ، علمی و دینی بوده است . علاوه بر تالیف در رشته های مختلف علمی به نگارش و شرح کتابهای فلسفی و کلامی ، حکمت عملی ، اخلاق و تعلیم و تربیت نیز پرداخته است .
مهمترین و جامع ترین اثر وی در زمینه تربیت ، کتاب گرانسنگ « اخلاق ناصری » است .
خواجه نصیرالدین طوسی در خصوص موضوع تربیت می گوید : تربیت شامل:
1- نفس ناطقه است که از آن بطور ارادی کارها زیبا و پسندیده یا کارها زشت و ناپسند بیرون می آید وصورت باطن ( درون )نیکونشودتاآنکه که چهارتوانمندی وی نیکوباشدکه یکی قوت علم ودیگری قوت خشم وبعدی قوت شهوت وآخری هم قوت عدل است .
2- قابلیت یااستعداد:که منظورامکاناتی است که تصویرکلی آن درخلقت مخلوق بالقوه موجوداست ولی ظهورآن وتحقق تمام یاقسمتی ازآن منوط ومشروط به رسیدن فرصت مناسب است .
3- امربالقوه برای فعلیت یافتن محتاج شرایط است : معتقداست که پیدایش امربالقوه یایکدفعه است یا تدریجی وفراهم شدن شرایط رشدبرای آغازرشدلازم است ولی برای رسیدن موجودبه مرحله کمال کافی نیست .
4- رشدوسیرتکاملی آن به کیفیت شرایطی که درآن آغازمی شود ونیزبه ادامه شرایط مطلوب بستگی دارد. (7)
دیگراینکه خواجه توجه ویژه ای به این نکته دارد که درتربیت ، بایدبه طبیعت آدمی وسیرتدریجی آن توجه داشت وپرورش کودک باید هماهنگ وگام به گام بامراحل تدریجی رشد جسمی وی انجام پذیرد. مضمون وپیام اصلی پیروی ازطبیعت، این است که برنامه ریزی پرورش کودک ونوجوان نخست باید مراحل رشد طبیعی وی راشناخت وسپس باآن طراحی وبرنامه ریزی کردواین نکته ای است که بسیاری ازروانشناسان وعالمان تربیت دردوره معاصربه آن پی برد. وبراساس آن عمل می کنند.همچنین به توجه عمقی درطی مراحل تربیت ورعایت تفاوتهای فردی دربرنامه ریزی های آموزشی وپرورشی توصیه می کند .
4)مسکویه وآراء وافکارتربیتی او( 325ـ 421ه.ق)
احمدبن محمدیعقوب مسکویه ازدانشمندان ناموراخلاق است ونیزوی معاصرابوعلی سینابوده است.ازآثاروتالیفات اوست : تهذیب الاخلاق وتطهیرالاعراق . (8)مسکویه منشاءاجتماعی بودن انسان را،مانندفارابی وبوعلی ،ضرورتهای زیستی ونیازهای افرادبه یکدیگردرراه تکامل می داندومعتقداست که بسیاری ازاستعدادهای انسان وفضایل اخلاقی جزدرمتن جامعه وروابط متقابل اجتماعی شکوفانمی شود. وی کودک وجوان رابه شدت تأثیرپذیرمعرفی می کند وبراهمیت ،نفوذوعمق تربیت درکودکی تاکیدکرده است . یکی ازنکات مهمی که مسکویه بدان توجه می دهد این است که :کودک درفراگیری وآموزش بیش ازهرچیزازکودکان وهمبازیهای خود متأثر است وازآنها تقلید می کند.مسکویه سلسله ای ازاصول کلی تربیتی راارائه کرده است که برپایه تفکرات انسانشناسی وروانشناسی استوارکه ازآن جمله اند:
1- اصل اقتداربه طبیعت ورعایت رغبتها : وی معتقداست که برای تربیت به طبیعت وسیررشدطبیعی کودک ونیزرغبتهای موجوددروی توجه کردوبراساس آنهابرنامه هاومراحل تربیتی راسامان داد.
2- رعایت تفاوتهای فردی :مسکویه باملاحظه تفاوتهای فردی که ازدیدگاه وی یک اصل خلل ناپذیرند،مربی وتنظیم کنندگان برنامه تربیتی رابه رعایت تفاوتهاوتمایزهای استبدادی افرادتوصیه می کندومی گویدشایسته است که بدین نکته عنایت شودکه هرانسانی برای فضیلت خاصی آماده شده است وبدان نزدیکتراست به همین سبب بررهبران ومربیان لازم است که هرکسی رابه سوی سعادت ویژه وی رهنمون شوند. (9)
3- ورزش وپرورش : وی به تاثیرورزش وپرورش اعتقاد دارد ومی نویسد دانش آموز را به ورزشهای بدنی عادت دهید که ورزش سبب نشاط بدن شده وسلامت راحفظ کرده وکسالت رامی زدایدونیزورزش کودنی رابرطرف ،شادابی آفریده و جان را پالایش می دهد. درمجموع می توان گفت که تعلیم وتربیت ازدیدگاه مسکویه عبارت است از: کوشش مربی برای بازداشتن کودک ازشر وآموختن آداب وروشهای فراگیری وخودسازی برای رسیدن به کمال ویژه انسانی درعقل نظرونیزعدالت اجتماعی
محبت در تعلیم و تربیت از دیدگاه ابن مسکویه:مسکویه ، روش محبت را در تعلیم و تربیت بسیار مؤثر می داند و معتقد است که اساس جامعه مبتنی بر محبت است . او می گوید : اگر محبت و صداقت کامل در جامعه حاکم باشد ، نیازی به عدالت نیست .او ضمن توجه به محبت و نقش تربیتی آن در انسان ، به بیان ریشه های محبت و انواع آن و نیز تاثیر آن در زندگی و تربیت انسان پرداخته ، که به اختصار بدان اشاره می شود .
مسکویه برای محبت انواع و مراتبی ذکر می کند که عبارتند از :
۱- محبت بنده به خداوند : این محبت بالاترین محبت هاست و خود دارای مراتبی است . درجات این محبت به مرتبه معرفت انسان به خداوند و صفای نفس انسان بستگی دارد . مراتب عالی آن ، تنها برای عالم ربانی میسور است . هنگامی که جوهر الهی انسانی از کدورتهای امور مادی و طبیعی پاکیزه گردید و تمایلات و محبتهای دیگر ، او را به خودجذب نکرد ، به شبیه خود مشتاق می گردد و با چشم عقل ، خیر مطلق را مشاهده نموده ، به سوی آن می شتابد . در این هنگام ، نور خیر مطلق بر او تابیده ، به لذتهایی نائل می گردد که مانندی ندارد و به میزان صفای نفسی که حاصل شده ، به خداوند نزدیک تر می گردد
2- محبت متربیان و متعلمان به مربیان و معلمان : این محبت نیز در طول محبت الهی قرار دارد ؛ چرا که زمینه وصول فرد را به سعادت و نعمتهای جاودانی الهی فراهم می آورند .مربیان در حقیقت پدران روحانی و وسیله تغذیه و رشد جان و روان ما هستند و مسلما محبت ما به ایشان باید در رتبه بالاتر و به میزانی افزونتر از محبت به والدین خود باشد ؛ چرا که والدین تنها عامل تغذیه و رشد جسمانی اند ، نه روحانی .
۳ - محبت والدین به فرزندان : والدین فرزندان خود را دوست دارند ؛ چرا که آنها را نسخه ای طبیعی از وجود خویش و تداوم بخشنده حیات خود می دانند . این محبت شبیه محبت علت به معلول است و از آغاز پیدایش فرزندان شروع می شود و با تربیت و رشد آنها افزونی می یابد .
4- محبت فرزندان به والدین : این محبت شبیه محبت معلول به علت خویش است . فرزندان پس از مدتی والدین خود را به عنوان علت اعدادی خویش می شناسند و به ایشان محبت می ورزند .
۵ - محبت فرزندان به یکدیگر : برادران و خواهران یکدیگر را دوست دارند ؛ چرا که مبدا پیدایش و رشد خویش را واحد می دانند .
( برگرفته از کتاب آرای دانشمندان مسلمان در تعلیم و تربیت و مبانی آن جلد دوم نویسندگان محمد بهشتی و مهدی ابو جعفری و علی نقی فقیهی زیر نظر حجة الاسلام علیرضا اعرافی پژوهشکده حوزه و دانشگاه صفحه ۵۷-۵۵)
1- دفترهمکاری حوزه ودانشگاه ، آراء دانشمندان مسلمان درتعلیم وتربیت ومبانی آن، جلد اول (1377) ص 178تهران انتشارات سمت، چاپ اول
2- علاقه بند، علی، جامعه شناسی آموزش وپرورش ( 1384)،ص95، تهران،نشرروان،چاپ سی وهفتم
3- پژوهشکده حوزه ودانشگاه،فلسفه تعلیم وتربیت،جلداول(1380)،ص 270،تهران،انتشارات سحت،چاپ چهارم
4- - منبع پیشین، ص 273
5- - منبع پیشین،جلداول ، ص 280
6- دفترهمکاری حوزه ودانشگاه،آراء دانشمندان مسلمان درتعلیم وتربیت ومبانی آن،جلداول،
ص 283.
7- پژوهشکده حوزه ودانشگاه ،فلسفه تعلیم وتربیت ،جلداول327،ص29
8- - منبع پیشین،فلسفه تعلیم وتربیت ،جلداول ،ص284
9- - منبع پیشین،فلسفه تعلیم وتربیت ،جلداول ،ص 29
فصل دوم :
تحلیل بحث تربیت اخلاقی مشاء
فلاسفه مشاء درآثارشان برای تربیت اخلاقی از چه واژه هایی استفاده می کرده اند؟در بررسی آثار مشائیون به این نتیجه رسیدیم که فلاسفه مشاء برای دلالت بر تربیت عموم و تربیت اخلاقی به صورت خاص از واژه تادیب استفاده میکردند، فارابی در التنبیه بند 44 با اشاره به این مطلب چنین میگوید: «تحصیلُها بطریقٍ اولَیَین بتعلیمٍ و تأدیب»یعنی تحصیل خُلق به دو روش تعلیم و تأدیب امکان پذیر است
کلیدمباحث
تادیب: دلالت بر تربیت برای عموم
تربیت اخلاقی به صورت خاص
تعریف تعلیم وتفاوت آن با یادآوری
تربیت اخلاقی واژگان خاصی دارند که باید به این واژگان توجه داشته باشیم، فارابی در تحصیل السعاده تعلیم را اینطور معنا کرده است «هر نوع فعالیت به قصد ایجاد معرفت جدید یا ایجاد تربیت نظری».
فارابی بر جدید بودن در این تعریف تأکید دارد و میگوید اگر شما کاری کنید که معرفتی برای شخص به وجود بیاید اما این معرفت قبلاً بوده این دیگر تعلیم نیست بلکه تذکر و یادآوری است.
در تحصیل السعاده فارابی معنای تأدیب را هر نوع فعالیت به قصد ایجاد ملکه انجام یک فعل یا ایجاد فضیلت اخلاقی و صناعی میداند،این تعریفی است که در التنبیه یا در المنطقیات ذکر کرده است که تعریفی دقیق و عام است و شامل انواع تربیت میشود، باید توجه داشت که مرز تعلیم و تربیت در آثار مشاء از هم جدا است.
فضیلت در آثار فارابی:
فضایل نظری، فکری، اخلاقی و صناعی را بایستی چهار تقسیم فضیلت در آثار فارابی دانست
فضائل نظری و فکری دربرگیرنده تعلیم
فضایل اخلاقی و صِناعی تربیت و تأدیب را شامل میشود
( البته باید گفت که فضیلت فکری فقط در آثار فارابی آمده است)
امتیازفلسفه مشاء
در مشاء:تعلیم ازتربیت جدا شده وتفکیک شده است.
ازامتیازات فلسفه مشاء تعیین مرزهاست وفضیلت فکری فقط درآثارفارابی امده است
مبانی نزدیک:
1-خُلق همان حالت نفسانی تغییر پذیر است که منشاء رفتارهای اخلاقی میشود.
2- هیچ خلقی طبعی نیست همه خُلقیات قابل تغییرند ولی برخی آسان و برخی دشوارند و میتوان گفت که اکثر انسانها تربیت پذیرند اما برخی هم از این ویژگی محرومند.
سه نظردرباره تربیت پذیری
1-همه خلقیات طبیعی وتغییر ناپذیر
2-برخی طبیعی وبرخی قابل تغییر
3-نظر سوم همه طبعی نیست پس قابل تغییر
نظر مشاءمبنای سوم:
ایا انسانها قابل تربیت هستند؟اکثر انسانها قابل تربیت هستند(برخی قابل تربیت نیستند)
چهار دسته انسان از نظر روانشناسی فارابی( روانشناسی اخلاقی مردم ):
1- «احرار بالاستیهال» که هم خوب تشخیص میدهند و هم خوب عمل میکنند.
2-برعکس اولی ها/«بهایم انسانی» که از تشخیص و عمل محرومند درظاهرانسان و در واقع حیوانند
3- «عبد بالطبع»کسانی که قدرت تشخیص دارندومی فهمند با عقل تشخیص می دهند عبد بالطبع شهوات هستند ولی توانایی عمل ندارند
4- گروه چهارم اسم خاصی نگذاشته توانایی عملشان خوب است ولی خودشان قدرت تشخیص ندارندکه اگر از احرار پیروی کنند به آنها ملحق میشوندمقلد احرار باشندواگرازاحرار پیروی نکنندملحق به دسته سوم ملحق می شوندعبد بالطبع(به جز بهایم انسانی بقیه تربیت پذیرند)
-احرار نیازی به تربیت پذیری ندارند چرا که خودشان مربیاند؛متربی نمی شوند
-انسانها به لحاظ استعداد متفاوتندتربیت درجایی است که استعدادش هست
دوشرط رشد1-استعداد2-کوشش
به لحاظ فضایل اخلاقی ونظری رشدش وابسته به دوچیز استعداددارد
تلاش (سعی کرده استعداد را رشد بدهدوتربیت)اگراستعدادنداشته باشدتلاش به جایی نمی رسد
براساس مبانی اولین نتیجه ضرورت مربی است.
سه استدلال ضروت مربی:
الف-استدلال فارابی:
1-برای اینکه قدرت تشخیص را رشد دهدنیازبه کسی هست بگوید چه کارهایی خوب است چه کارهایی بدوآنها راوادار کند به انجام کارهای درست وترک کارهای نادرست
ب-استدلال مسکویه به دو دلیل (که شرح نظرفارابی است):
1-معمولا انسان اشتیاق به اموری دارد که موجب سقوط اوست پس معلم ومودبی باید که انسان را ازپیروی اشتیاق های کاذب بازبدارد
2-سعادت لذتی عقلی است درابتدا برای انسان مکروه است انسان دوست ندارد.بایدبچشد بعدلذت عقلی را رها نمی کندچون ابتدامکروه است کسی بایدکه انسان را با لطایف الحیل با لذت های عقلی آشنا کندکه همان مربی است
اهداف تربیت اخلاقی در فارابی و ابن سینا و در کل مکتب مشاء :
فارابی هدف غائی را رسیدن به سعادت میداند و هدف واسطی را پرورش خلق فاضل در رأس و پس از آن پرورش فضایل اخلاقی به عنوان هدف واسطه پرورش فضایل اخلاقی میداند.
ابن سینا پرورش استیلا و استعلای نفس ناطقه به عنوان هدف غایی(خلق فاضل) و اعتدال و توسط بهکارگیری قوای شهویه و غضبیه در حد اعتدال هدف واسطی میداند، ابن سینا میگوید سعادت لذت رسیدن به کمال است ولی بقیه مشائیون سعادت را رسیدن به کمال میدانند.
هدف غایی :هدف غایی را پرورش خلق فاضل یعنی هیأت استعلایی یا حالتی که منشأ صدور افعال شایسته است بیان کرد و افزود: هدف واسطی پرورش فضیلت اعتدال و توسط یعنی استفاده در حد اعتدال از قوه شهویه و غضبیه است
مدل خود تربیتی یا خودسازی سینوی(مدل خودسازی ابن سینا و فارابی )
قدم اول شناسایی عیوب اخلاقی است، یعنی فضایل ناموجود و رذایل موجود که فضایل ناموجود با تمرین و تکرار رفتارهای در حد متوسط متناسب با این فضایل بدست میآیند و رذایل موجود با شناسایی نوع رذیلت و تمرین و تکرار رفتارهای ضد آن حاصل میشود.
نیازبه تشویق وتنبیه ازدیدگاه ابن سینا
به دست آوردن فضایل ناموجود و حذف رذایل ناموجود با تنبیه و تشویق حاصل میشود
ابن سینا معتقد است که در خودسازی حتماً نیاز به تنبیه و تشویق است، چرا که خُلق، ملکه است و ملکه از جنس عادت است که فقط از طریق تمرین به دست میآید مگر آنکه کسی حسن ذاتی داشته باشد.
گام اول فارابی در خود سازی :شناخت فضایل و رذایل و رفتارهای متناسب با آنها
گام دوم: شناسایی خلقیات رذیله و فضیلت خود
گام سوم :ایجاد فضائل با تمرین و تکرار رفتارهای مناسب و رفع رذائل با تمرین و تکرار رفتارهای ضد
گام بعدی تروی یعنی تفکر در خود عمل و شناخت پیامدهای آن است و در نهایت تنبیه و تشویق است.
مدل تربیت اخلاقی فارابی و ویژگیهای آن :
فارابی ابتدا آموزش فضائل و رذائل و رفتارهای متناسب با آنها سپس بررسی و شناسایی صفات اخلاقی متربی
مرحله بعد پیدا کردن راه ایجاد صفات فضیلت و پیدا کردن راه علاج صفات رذیله ،بعد از آن ترغیب به انجام رفتارهای مناسب از راه سخنان اقناعی و انفعالی و تشویقی و ترغیب به انجام رفتارهای مناسب از راه اکراه و اجبار مدل تربیت اخلاقی میداند.
فارابی بین اقناع و انفعال فرق میگذارد
اقناع از طریق خطابه صورت میگیردولی انفعال از طریق شعر است و تحریک عواطف و احساسات را در پی دارد
این مدل به آگاهی اهمیت میدهد، به اراده متربی و اراده آگاهانه اهمیت میدهدو در عین حال اجبار و تنبیه را نفی نمیکند.
روشهای تربیت اخلاقی در آثارابن سینا(سیاسه الرجل ولده)
1-فراهم آوردن فضای مناسب(دوستان /معلم/فضای سالم)
2-معرفی الگو(تاکیدبردوستان/کودکان باخانواده بزرگان/معلم)
3-شعر/شعرنیکو/تعریف علم...درآموزش شعر
4-تلقین/نه معنای منفی امروزی /یعنی القاء مطلب
5-تمرین و تکرار
6-ترغیب و ترهیب(ابن سینا /میل ورغبت/وترس
7-وعده و وعید/وعده/وعید/تهدید
8-تنبیه و تشویق(اعطا و حرمان)
9-اعراض و اقبال(تقریب و تبعید، ایناس و ایحاش)
10-توبیخ و تحمید
11-تذکر دادن و...."
(مطالب این بخش خلاصه ای است از سخنرانی با عنوان تربیت اخلاقی در مکتب مشاء» توسط حجت الاسلام دکتر محمد داوودی عضو هیأت علمی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه می باشدکه درآبان 91قم –پژوهشگاه حوزه ودانشگاه ایراد شده است واینجانب ازنوار سخنرانی استخراج نموده ام.)