soghandi

تاریخ وتمدن ملل اسلامی مقالات، گفتارها

soghandi

تاریخ وتمدن ملل اسلامی مقالات، گفتارها

مجموعه مقالات وگفتارها وکنفرانس ها دراین وبلاگ آورده می شود

طبقه بندی موضوعی

ترجمه مقاله الشیعه فی برالشام

جمعه, ۲۸ آبان ۱۳۹۵، ۰۶:۲۸ ب.ظ

عنوان مقاله:

 الشیعه فی برالشام

نویسنده:

احمد رضا

منبع:

المقتبس ، المجلد الثامن، الجزء 9

تاریخ انتشار:

‪1293/05/02

(11 صفحه - از 652 تا 662)

ارائه برای درس:

تاریخ مصروشام

استاد:سرکارخانم دکترعظیم زاده تهرانی

محمدرضاسوقندی

بهار1393

بسم الله الرحمن الرحیم

 

شیعیان درصحرای شام

   امروزه مسلمانان به دوگروه بزرگ تقسیم میشوند، اهل سنت که تعداد بیشتری را شامل میگردد و شیعه که از نظر تعداد در مرتبه بعدشان قرار میگیرد، تعداد گروه اول حدود 150 میلیون نفر می باشد و گروه دوم حدود 90میلیون نفراست[1].

  فرقه­های دیگری نیز در زیرمجموعه این دوفرقه قرار میگیرند که به نوعی مرتبط با یکی از این دوگروه می باشند، شیعیان به فرقه های گوناگونی تقسیم میگردند که بزرگترین ومشهورترین آنها که شامل بیشترین تعداد شیعه میگردد و موقع بیان نام شیعیان به ذهن خطور میکند، همان شیعه  12 امامی می­باشند.

     اکثریت تعداد شیعیان ایران و قفقاز و سایرکشورهای روسیه و شیعیان چین و بیشترین تعداد شیعیان هند وترکستان وکشورهای مستقل تاتار و شیعیان شام و حجاز و عراق و شیعیان جبل عامل  که به نام «متاوله» مشهورند، اما شیعیان منطقه جبل عامل (متاوله) که همیشه درهمه جا به پاکی و تقوی مشهور می­باشند، و در بین عامه شیعیان در مناطق دور نام منطقه جبل عامل با تکریم همراه بوده است بخاطر تقدیم عالمانی که در زمینه انتشار مذهب خویش تلاش بسیاری را متقبل شدند وزمان زیادی برای پژوهش و تدریس صرف نمودند، درحدی که بسیاری از کتاب های حدیثی و فقهی و اصول فقه که در مدارس شیعه در تمام مناطق تدریس میگشت از جمله تالیفات عالمان« متاوله » جبل عامل بوده است، از بین این عالمان ذکر نام رحاله (بسیارسفرکننده علمی) معروف شیخ بهاءالدین عاملی صاحب کتاب «کشکول» و«الخلاصة الحسابیه» و سایر موارد کفایت میکند، ایشان مدتی وزارت ایران را عهده­دار بود، سپس بخاطر عشق به یاد دادن و آموختن آنجا را ترک نمود، از دیگر عالمان، شیخ علی بن عبدالعالی کرکی عاملی است که در بین مولفان شیعه به نام « محقق کرکی » شناخته می شود، ایشان در زمان دولت صفویة چندصباحی عهده دار مسندشیخ  الاسلامی بوده و از ارکان بزرگ منتشر کننده مذهب شیعه در سرزمین فارس بوده است. و نام شیخ محمدبن حسن حرعاملی که به نام «الشیخ الحر» مشهور بوده و صاحب کتاب «الوسائل فی الحدیث» و «الهدایة» و سایر کتاب­ها می باشد، و همین بس که وی با عنوان یکی از مفاخر جبل عامل شناخته میشود. اما دوشهید (شهیداول و ثانی) که از ستارگان درخشان در زمینه تالیف و تصنیف می­باشند و از جایگاه والائی را در بین تمام عالمان شیعه متقدم و متاخر مانند صاحب « المدارک» وصاحب کتاب« المعالم» وسایر بزرگان برخوردار می باشند .

 

سرآغاز پیدایش شیعیان در منطقه شام

زمان پیدایش مذهب شیعه در سرزمین شام به زمان خلفای راشدین باز میگردد بلکه در سوریه تاریخ قدیمی­تری دارد به نسبت سایر سرزمین های اسلامی البته بجز حجاز، و میان آنان مشهور است که ابوذر غفاری(رض) زمانی خلیفه سوم عثمان بن عفان (رض) ایشان را به سرزمین شام تبعید نمود آنان را به این مذهب هدایت فرموده­اند، و ابوذر (ره) بدون تردید به پیروی از علی(ع) و اهل بیت(ع) مشهور بوده­اند، و ایشان یکی از 4 نفری می­باشد که با عنوان شیعه مشهور بوده­اند و در عصر پیامبر(ص) اسم شیعه بر آنان اطلاق میگشته است، همانگونه که که ابوحاتم درکتاب «الزینة فی الالفاظ المتداولة» آورده اند، و بعد از سالها هنوز هم نشانه­های ابوذر در برخی از روستاهای جبل عامل یافت می­شود از جمله مکان معروف به روستای صرفند که در بین روستاهای صور و صیدا که با نام مقام ابوذر شناخته میشود و مانند این مقام در روستای میس جبل عامل که در بلندی های اطراف کوه هونین قرار دارد، البته آنچه که دلالت کند بر خارج شدن ابوذر از دمشق به سمت جبل عامل باشد، در کتاب­های معتبر تاریخی که در دسترس ما می­باشد نیامده است، البته مطلبی درباره اثبات و نفی این مطلب نیز نیامده است، و آنچه که در بین اهالی جبل عامل از زبان گذشتگان متواتر است، صحیح بودن این قضیه می باشد وچه بسا اثبات کننده درستی این سخن باشد و صلاحیت­دار بودن این سخن جهت استدلال درباره خارج شدن جناب ابوذر به سمت این سرزمین گزافه گوئی نمیباشد .

طبری و ابن اثیر بیان داشته­اند: کسی که از دمشق به سمت ساحل رهسپار گردید عامربن عبدالقیس بوده است، ایشان یکی از زاهدان هشت گانه بوده­اند که به تشیع مشهور بوده­اند، البته الکشی نیز درکتاب رجال خویش این سخن را اثبات نموده­اند، البته این دونفر بیان نداشته­اند که عامر در کدام قسمت ساحل ساکن شده­اند، البته این سخن برای ما قابل استناد نمی­باشد خصوصا اینکه نام عامر به اندازه ائی که نام جناب ابوذر در این سرزمین شهرت دارد مشهور نبوده است .

شیخ محمدبن حسن حر عاملی مشغری از عالمان قرن یازدهم جبل عامل در کتاب خویش «امل الامل» مباحثی مربوط به خارج شدن جناب ابوذر به سمت منطقه جبل عامل بیان داشته­اند، پس در کلام خویش آورده اند: «روایت کرده اند زمانی که رسول خدا (ص) وفات یافتند پیروان واقعی حضرت علی(ع) فقط چهار نفر بوده اند: سلمان، مقداد، ابوذر و عمار. سپس عده کمی از آنان پیروی نمودند وبه تدریج بر تعدادشان افزوده شد تا اینکه به هزار نفر وشاید بیش از هزار نفر رسیدند، در زمان عثمان هنگامی که جناب ابوذر به سمت شام حرکت نمودند تعدادی زیادی از مردم ایشان را مشایعت نمودند، ومعاویه ایشان را به سمت القری تبعید نمودند که در منطقه جبل عامل سکنی گزیدند، پس ازهمان روز لقب تشیع را به خود گرفتند ...... نهایتا مشخص میگردد که در بحث تشیع هیچ منطقه ائی برساکنان جبل عامل پیشی نگرفته اند جز برخی از افراد تحت محاصره در مدینة و برخی نیز در مکه وطائف ویمن وعراق وایران که البته بیشترین تعداد شیعیان دراین عصر ساکن درجبل عامل بوده اند» و اینجا سخن به پایان میرسد .

در ادامه روایتی مرسله از امام صادق(ع) که در آن از ایشان درباره اعمال شقیف سوال شده بود بیان می دارد، ایشان فرمودند: ارلون و بیوت وربوع با نام ساحل دریاها شناخته می شود و اوطئه الجبال، پرسیده ای پسر رسول خدا(ص) اینان پیروان شما هستند، فرمودند: اینان شیعه واقعی ما هستندوآنان یاران وبرادران ما هستند . البته مخفی نماند که امام صادق(ع) در نیمه اول سال 102 هجری زندگی می نمودند .

نویسنده کتاب «الدمعة الساکبة» چاپ ایران به روایت ازکتاب «البحار» علامه مجلسی(ره) وکتاب «الروضه» و «الفضائل» از شاذان بن جبریل قمی با استناد به عمار بن یاسر و زیدبن ارقم(رض) بیان میدارد که این دو روز دوشنبه هفتم ماه صفر نزد حضرت علی(ع) بودندکه تعدادی افراد برایشان وارد شدند سپس قصه طولانی را روایت نمودند که خلاصه آن اینکه گروهی افراد جهت فتواخواهی درباره برخی مسایل نزد حضرت علی (ع) آمدند، اینان از اهالی روستای« اسعار» از نواحی دمشق و درنزدیکی «جبل الثلج» بوده­اند، آنچه از ظاهر این روایت برمی آید اینان شیعه بوده اند وبعداز رفع حاجت بازگشتند .

روستای اسعار دردامنه کوه جبل الثلج بین دو روستای «مجدل شمس و جباتا الزیت» قرار دارد و کماکان خرابه هایش با این نام شناخته میشود، و در پائین دست این روستا و در مسیر ورودی از طرف دمشق یه جبل عامل رودخانه ای قرار دارد که با نام « نهر اسعار» شناخته می شود، اهالی این منطقه از طایفه «الدرزیه» می باشند که در قرن چهارم از شیعیان جدا شدند .

تاریخ موجودیت شیعیان دراین منطقه بر بسیاری از مورخان پوشیده است ونامی از اینان نبرده اند، چرا که ازهمان ابتدای گرایششان به تشیع زیرسلطه مخالفان خویش در دولت بنی امیه بوده اند. واز زمان جناب ابوذر تا عصر ازبین رفتن دولت اموی شیعیان ازسیطره معاویه وفرزندانش وهمراهانش بودند، که با تمام وجود درپی نابودی وتعقیب علویان در نقاط وشهر های مختلف بوده اند، پس شیعیان به کوهها پناه بردند و خیلی قدرت خودنمائی نداشته اند، بدین جهت در هاله ابهام فرو رفتند و ابهام سرآغاز وجودی این گروه ونهایت زندگی شان را در برگرفته است، ومانند سایر برادران خویش که در سرزمین های دور از مرکز خلافت بنی امیه که دارای نوعی آرامش بودند از ارامش برخودار نبودند .

 

چرا در بین شیعیان این گروه با نام «متاوله» لقب داده شدند؟

از زمانی که شیعه درسرزمین شام بوجود آمد، دربین والیان حکومتی وعامه مردمی که در سرزمین شام به تنفرشان از گروه شیعیان متمایز بودند، مستضعف بوده ودائما از طرف آنها مورد تهمت های ناروا که باعث برانگیخته شدن جنجال برعلیه شان می گشت می شدند .

خود لفظ شیعه به تنهائی بخاطر ریشه دار بودن نوعی کراهت در ذهنیت اکثر مخالفان نسبت به این فرقه باعث برانگیخته شدن نوعی تعصب میگشت . جاحظ به نقل ازبرخی تاجران داستان پیرمرد بداخلاقی قد بلندی را بیان می دارد که هرگاه نام شیعه را می شنید ناراحت می شده وچهرهاش برانگیخته می گشته واز یاران خویش رو برمی گردانده، وصاحب العقد الفرید نیز بیان می دارد که : در این عصر برای فرد دوست داشت هر نوع عیب زشتی را بشنود اما به وی شیعه گفته نشود بخاطر کینه ائی که نسبت به آنان در ذهن عموم مردم نسبت به شیعیان ریشه دوانده بود متاثر از سیاست وسیاستمداران، واشخاصی مانند ابن حزم ازعالمان شهیر که مولف کتاب« الفصل فی الملل والنحل» را می یابی که شیعیان را به هر نوع زشتی متهم داشته وهمه نوع صفت ناروا به آنان می چسپاند، وتا به امروز نیز این دسته تغییروتحول نیافته اند، وکتاب های قدیمی وجدید اینان از نظر انتشار وشهرت دراین زمینه تغییری نیافته است، وشخص بیطرف می تواند بین ای کتابها مقایسه کند ودرسخن ابن حزم اگر دقت کند می بیند که این عالم بزرگ چه مواردی را به این فرقه نسبت داده است .

ومی بینیم ابن تیمیّه که ملقب به شیخ الاسلام وحافظ الانام بوده است، از این اشخاص جز با نام تشیع نام نمی برد بدون اینکه استدلالی برایشان بیاورد یا دلیلی که بتوان برآن تکیه نمود جزعصبیت های نادرست که اخلاق اشخاص بخاطر محیط ونوع برخورد وبه تبعیت ازآداب ورسوم ریشه دوانیده بود، ودر این زمینه شاید بتوان به مناظره وی با علامه حسن بن مظهر حلی اشاره نمود هرچند که حسن به مظهر به شیوه وی در فحش وناسزاگوئی در سخنان نرفت .

درچنین شرایطی شیعیان درسرزمین شام دست به دامان تقیّه شده بودند بخاطر عصبیت هایی که توسط امویان دراین سرزمین برعلیه آنان ایجاد شده بود وبهترین دیار برای رشد این عصبیت ها سرزمین شام بود، پس برله علویان وبرای جلوگیری از لفظ مکروه شیعه فرامی خواندند واین اسم متعلق به این فرقه بود تا اینکه براساس آنچه می آید به لفظ «المتاوله» تغییر یافت .

امیرحیدر شهابی در کتاب تاریخ خویش ودرباره رخدادهای سال584ه اینگونه بیان میدارد: « وحاکم القرابا که در نزدیکی صور قرار دارد مردی علویو از اهالی ایران است، وبر 60هزار علوی حکومت می­کند و زمانی که فرانسویان بر این مناطق سیطره یافتند آنان مجبور به پرداخت جزیه به صاحب شهر صور نمودند....  و ساکنان بعلبک نیز خودشان را منتسب به علویان می دانند».

شیعیان سرزمین شام همانگونه که از آنان سخن گفته میشود یکی از آنها شیخ علی بن یونس نبطی از عالمان سال 111 در مقدمه تفسیر خویش «مختصر مجمع البیان» میگوید: «عالمان آنان به دست فراموشی سپرده شده بودند پس قادر نبودند که حرفی بزنند وبرخلاف عقیده خویش رفتار می نمودند چرا که هیچ قدرت و پشتوانه­ائی نداشتند و با انواع اذیت­ها مورد تعقیب قرار میگرفتند و می­خواستند که نور الهی را با زبان شان خاموش کنند ولی خداوند نور خود را کامل میکند هرچند کافران کراهت داشته باشند».

و هرگاه که دربین اینان عالمی نبوغ می یافت باید یکی از این سه مورد را انتخاب می کرد، رفتن به سرزمین های شیعیان در دیگر نقاط مانند ایران که در انجا مهاجران مورد تکریم واقع می شدند ویا سرزمین هند و حجاز وعراق تاسرزمین یمن وروم وسایر مناطق دامنه مهاجرت شیعیان گسترانیده شده بود[2] .

اما آرامش نسبت به تقیه وعدم بیان معتقدات در مکانی که فقر برآن غلبه داشت ونداری درآن جای گرفته بود وسرکوب آن را فراگرفته بود . واما اشخاصی که دارای فضل بودند را در شهر خودشان گوشه نشین می نمودند وچه بسا نتیجه شان قتل وآوارگی می باشد، همانگونه که درباره شیخ شمس الدین محمدبن مکی جزینی (مقتول در سال 786) جریان یافت، که آوازه اش در دنیا همه گیر شده تا اینکه حاکم خراسان ایشان را فراخواند تا عهده دار مشیخة الاسلام گرداند، وایشان با خواری در دمشق زندانی شدند، و بعد از یک سال حبس فتوای به قتل ایشان داده شد وبه صلیب کشیده شده وجسدش را سوزاندند، واین درحالی بود که ایشان گناهی جز برتری وشهرت نداشت ومورد تعصب پست که دراین عصر شدت گرفته بود قرار گرفت . البته شانس شیخ زین الدین ملقب به شهید اول بهتر از شانس دوستش شهید اول نبود پس ایشان از سرزمین خویش آواره گشت وتوسط قاضی صیدا مورد تعقیب قرار گرفت تا اینکه توسط دستور پادشاه دستگیر شد وبه قسطنطنیه فرستاده شد، وطالب ایشان را در موسم حج درمکه دیدار نمودند وبه ایشان اجازه اتمام حج را نداد مگر بعداز التماس وتضرع شیخ، وبعداز اتمام ایشان را دستگیر نموده و به سرزمین روم فرستاد ودر ادامه توسط وکلاء قبل از اینکه به قسطنطنیه برسد به قتل رسید[3] .

در ادامه جنایت ها سایر افراد را نیز دربرگرفت، مانند ابن سودون عاملی از عالمان قرن یازدهم وسایرین  اینان در بین این فشارها وحال سرکوب در سرزمین شام با نام علوی ودرسایر مناطق با نام شیعه شناخته می شدند و این تسمیه نزد عامه مردم رواج داشت اما نزد خواص واهل علم پس گاهی شیعه وگاهی رافضی وگاهی امامیه نامیده می شدند جزاینکه نام علوی بر گوش عامه که ازشنیدن نام شیعه کراهت داشتند واز آن متنفر بودند واز آن فراری  سنگین نبود، وکسانی که درسرزمین شام ساکن بودند به این نام اختصاص دادند زیرا که اینان دورترین مردم از یاوران خویش بودند، تا از آنان در برابر هیاهوئی که آنان را دربرگرفته بود حمایت کنند، توسط کسانی که اموی ها آنان را برای کراهت داشتن ازپیروی اهل بیت(ع) تربیت نموده بودند .

 

حقیقت لفظ متوالی

همانا لفظ (متوالی) ازدوست داشتن می آید آن گاه که دوست داشته باشد وازاین لفظ می باشد آنچه درحدیث آمده، خدایا دوست بدار هرکه او را دوست داشته باشد، در لسان العرب آمده است، فلانی فلانی را دوست دارد هرگاه به وی عشق داشته باشد، واسم فاعل از آن موالی می باشد، وفعل آن از لفظ متوالی می باشد، ودرلغت نوالی اشیء اگر برخی از برخی دیگر پیروی نماید، وهرآینه این گروه درمحبت اهل بیت ازیکدیگر پیروی میکنند ومردم هر عصر از عصر ماقبل خویش تبعیت می کند .

اما آیا جمع آن بر وزن متاولة است یا بر متوالیة ؟  که براساس قاعده باید بر وزن دوم باشد واز نظر سماعی اولی درست است همانگونه که غسانی بر وزن غساسنة جمع بسته می شود .

وممکن است که اصل لفظ متولی از تولی یعنی یاور وپیرو گرفتن باشد، وتولی بمعنی پیروی را صاحب«مجمع البحرین ومطلع النیرین» آورده وبه سخن باریتعالی اتکاء نموده است « ومن یتولهم منکم فانه منهم»، وصاحب لسان العرب گفته است: روایت شده که پیامبر(ص) فرمودند هرکس ازمن پیروی کند پس ازعلی پیروی کند، که ازنظر معنی یعنی هرکس میخواهد مرا یاری کند پس علی(ع) را یاری کند، سپس تحریف شد وبه متوالی تغییریافت وبر وزن متاوله جمع بسته شد، واما انچه گفته شده درباره اینکه متوالی محرف شده از دوکلمه (مت ، ولی) می باشد، واصل آن بدین صورت می باشد که شیعه در زمان سرکوب شان برخی از ایشان دیگران برپافشاری درمحبت علی(ع)تشویق مینمودند، پس برخی از آنان به دیگران میگفتند: (بمیر درحالیکه پیرو علی(ع) هستی)، سپس بصورت «مت ولی» مختصر گردید ومتولی از آن ترکیب یافت- البته این سخن احتمالا ناصحیح باشد، چون اگر اینگونه باشد پس چگونه شیعیان جبل عامل ولبنان به تنهائی به این نام اختصاص یافته اند، وعصرهای متاخر به این نام شناخته نشده اند، با توجه به اینکه زمان سرکوب ومکان آن محصور درمنطقه جبل عامل نبوده است اگر از آنچه بر اهالی جبل عامل گذشته مقایسه کنیم خیلی کمتر از سایرین بوده بخاطرنمسک زیاد آنان به تقیه ائی که از زمان نشات بدان متوسل بودند، چراکه حکومت اموی که دشمن آنان بودند هرگز در برابر آنان نرمش بخرج ندادند، بنابراین تمام تلاششان این بود که با تقیه وکتمان ظاهری عقیده خویش هرچه می توانند از افتادن درمعرض هلاکت خود را حفظ کنند .

 جالبترین دیدگاه درباره این لفظ موردی است که برخی ازمعاصران بدان گرایش یافته اندبدین صورت که لفظ متاوله آسان شده از «متأولة» بوده ومفرد آن« متأول» می باشد، چرا که شیعیان اهل تاویل بوده اند!! وظاهر سخن اینگونه است که گوینده این سخن چیزی ازمذهب شیعه نمی دانسته وگرنه شیعیان را از اهل تاویل قرار نمی داددرحالیکه آنان از آن دسته نبوده همانگونه که این مطلب برتمام اشخاصی که نسبت به این مذهب شناخت دارند پوشیده نیست .

چه بسا گوینده این سخن درحالیکه درمقام بیان سخن صاحب عقدالفرید از زبان شعبی می باشند که اینگونه بیان میکند، من روافض را درقرآن تاویل نبردم مگرآنجا که در قرآن تاویل به شخص ضعیف از بنی مخزوم شده است.

ولی آشکار میگردد که مقصود شعبی از روافض ( همانگونه که سخن بعدی وی بر آن دلالت دارد) کسانی بودند که حضرت علی(ع) آنان را سوزاند وبقیه را به سایر شهرها تبعید نمودندازجمله عبدالله بن سبا که درباره حضرت علی(ع) وبالا بردن مقام ایشان غلو می نمود، واز دایره اسلام خارج گردید وشیعیان از این دسته روی گردان می باشند[4]، وچگونه ممکن است که سخن شعبی باوجود تعصب شدیدش نسبت به شیعیان مورد قبول واقع نگردد وحجت نباشد، آنجا که مشخص گردد که در سخن وی همان ها مقصود می باشند .

 

زمان اطلاق این نام بر شیعیان

پژوهشگران درمورد تعیین زمان اطلاق این لقب(متاوله) بر شیعیان جبل عامل وجبل لبنان وبعلبک تحقیق نموده اند، پس بارینوس به گفته های امیرحیدرالدین شهابی درکتاب تاریخش عقیده دارد که ایشان میگوید: درسال 635 ه از سرزمین ایران به این ناحیه مهاجرت نموده و با اجازه نیروهای هیکلیمبن که حاکم بر منطقه بودند در 10 شهر ساکن شدند..... وبرآنها لقب متاوله اطلاق گردید، البته دراین سخن نوعی غرابت وجود دارد چراکه اگر قصد وی بیان مذهب این گروه بوده که مذهبشان از اوایل ظهور اسلام مشهور بوده است. واگر میخواسته فقط طالاق این نام برایشان را بیان کند که اینان جز در قرن 12ه به این نام شناخته نمی شدند، ودلیل آن اینکه همه مورخان وسیره نویسان که قبل از قرن 12ه زندگی میکردند و به بیان سرزمین این گروه پرداخته اند، این لقب را نمی دانسته اند، چون اگر میدانستند حتما این لقب را بر آنان اطلاق می نمودند همانگونه که نویسنده کتاب« سلک الدرر» که از نظر زمانی متاخر بوده عمل نموده است، پس ایشان نام اینان را فقط همراه با این لقب بیان داشته است. وهم چنین نویسنده کتاب« خلاصة الاثر» زمانی که می خواهد از امیر فخرالدین نامی به میان آورد میگوید: وی درزی بوده است ولی زمان بیان نام وی دربین شیعیان جبل عامل مانند بهاءالدین عاملی ومحمدبن محمود عاملی حشری( که درست آن مشغری است) وشیخ زین الدین عاملی وبسیاری از این دست افراد نامی از متاوله درباره اینان برده نمی شده، باوجود اینکه اینان از بزرگان شیعه (المتاولة) بوده اند، و همچنین براساس گفته شقیف ارنون (قلعة الشقیف) که عقیده دارد این عمل رافضی گری است ودر زندگی نامه امیر موسی حرفوش بعلبکی آمده، وی میگوید: همانا ساکنان بعلبک از غلاة رافضی می باشند ودر تمام زندگی نامه بلکه درکل تاریخ نامی از متاوله نیامده است واین درحالیست که اگر نسبت به این نام شناخت داشت حتما برایشان اطلاق می نمود .

قبل از نگارش کتاب خلاصة الاثر ابن بطوطه گردشگر در سال 726 از خرابه های صور دیدن می کند ودر خارج آن روستای آبادی بوده که ساکنانش از رافضی ها بوده اند. نویسنده کتاب« نخبة الدهر» آنگاه که نام جبل عامل را بیان می دارد می گوید: واهالی آن رافضی امامی می باشند والبته نویسنده کتاب صبح الاعشی نیز مانند این سخن را آورده است.

نام اشخاصی را که بارینوس نامشان را می آورد وقبل از سال 635 زندگی می کرده اند نامی از متالة نیاورده اند. وبصورت کلی این لقب دربین مورخین عصرهای قبل از 12 ه شناخته شده نبوده است، چون اگر رایج می بود حتما بیان می کردندهمانگونه که درسایر موارد عمل نموده اند، وتاریخ نگاران قرن 12 ه این لقب را می شناختند پس بیانش می کرده اند، پس نتیجه می گیریم که بوجود آمدن این لقب مربوط به این عصر می باشد نه عصرهای ماقبل آن، البته من دربرخی از جدول های تاریخی سالنامه های ترکی دیدم که سرآغاز بوجود آمدن متاوله سال 1100ه بوده وشکی نیست که این عدد تقریبی استومقصود این است که بیان کند ایشان دراین سالها با این لقب شناخته شده اند که بنوعی تایید کننده استدلال قبلی ما می باشد .

البته روایت بارینوس باطل است بخاطر باطل بودن تمام مواردی مه بیان نموده است، وی متاوله را از مهاجران سرزمین ایران دانسته که دراین سال مهاجرت نموده ودر 10 شهر با اجازه حکومت هیکلیین سکنی گزیدند، وانچه از ظاهر این سخن آشکار میگردد اینکه در جبل عامل بالاتر از شهر صور که درسیطره حکومت هیکلی بوده است اینان ساکن شده اند وتا اواخر قرن 7 ه از این منطقه خارج نشده اند .

وهمانگونه که گفته مهاجرت گروهی این افراد که طبق گفته ها به بیش از 60 هزار نفر می رسیده از سرزمین ایران به سمت شام بصورت سری وبرکسی پوشیده نبوده است، پس چگونه تاریخ نگاری جز بارینوس متوجه این جریان نشده است، از طرف دیگر سرزمین ایران در آن زمان زیر سلطه مغولان بوده است ومذهب شیعه درآن انتشار نداشته است واولین کسی که این مذهب را در این سرزمین یاری نموده وانتشار داد سلطان اولجایتو محمد خدابنده مغولی بوده است، و در ادامه جانشینان وی نیز از او پیروی نمودند تا اینکه درعصر صفویة این مذهب تا دورترین نقاط این سرزمین انتشار یافت .

وی دراین روایت خویش نیز دچار اشتباه شده استکه میگوید: شیعیان ادعا دارند که ازنسل علی بن ابی طالب هستند هستند وخلافت بعداز عمربن خطاب متعلق به ایشان می باشد، پس گفته های مردی با این سطح اطلاعات نسبت به مذهب تشیع چگونه می تواند تکیه گاه ما درباره مسائل مربوط به مذهب تشیع باشد .

وحقیقت این است که این لقب درست است که بر شیعیان اطلاق گردد از زمانی که موجودیت سیاسی خویش را اعلام نمودند واز گردن نهادن به سیطره حاکمان لبنان خارج شده وادعای استقلال نمودند[5]، وبا یکدیگر متحد شدند وبوسیله عمر صفدی حمایت شدند وودرجنگ های خویش یگدیگر را بانام (بنی متوالی) حمایت می نمودند وکسی که در رجزهای شاعران شیعه این عصر دقت کند برایش درست بودن سخن ما آشکار می گردد .

واین لقب درباره هیچ یک از شیعیان شتناخته شده نبود مگر کسانی که در سال 112ه این لقب را هنگام ورود به میدان های جنگ بر خود می نهادند، که شیعیان جبل عامل بودند که درآن برهه زمانی تحت فرماندهی شیخ ناصیف نصار وشیخ علی فارس وقبیله هایشان وشیعیان بعلبک بودند، که امیران آل حرفوش وشیعیان شمال لبنان که تحت سیطره بزرگان آل حماده بودند، آنان را فرماندهی میکردند .

به غیر از افرادی که ازشیعیان سوریه نام بردیم مانند شیعیان منطقه حلب وسرزمین حماة وحمص ودمشق که همه این ها تا به امروز با این لقب شناخته نمی شدند، وجالب است که هسته اصلی شیعیان دمشق وشام با نام رافضی طرد می شدند آنگاه که می خواستند آنان را تکریم کنند وهمچنین مهاجرین بعلبک وجبل عامل در دمشق نیز با نام متاوله شناخته می شدند ودلیل این نامگذاری فقط پیروی از لقب این گروه در سرزمین شان بوده وبسیاری ار عامه گمان می کنند که دوگروه در اعتقادات خود اختلاف دارند وحقیقت اینگونه نیست .

 

سرزمین شیعیان در سوریه

اکثر شیعیان موجود در سوریه درمنطقه جبل عامل که در بین نهر الاولی ازطرف شمال وازجنوب به سمت دشت وادی القرن (شمال منطقه صفد) واز شرق از غور الحولة واز غرب به سمت دریای متوسط ادامه پیدا میکند، و تعدادشان دراین منطقه بالغ بر 100 هزار نفر می باشد که درابتدای سخن درباره شیعیان بیان گردید. و در شهر دمشق چندین هزار نفر از آنان ساکن می باشندوچه بسا بر اهالی جبل عامل سبقت داشته باشند در حومه حلب روستاهائی قرار دارد که شیعه هستند مانند الفوعا وکفریا والنغاوله ومعرة مصرین، ودراطراف حماة روستاهای دیگری مانند شیخ علی کیسون وبویضه وسمنة وتلیل و درخود حمص وروستاهائی که دراطراف آن قرار دارد پس درشرق ام العمد ، بویضه، تل الاغر، ام دالی، ام توینی ودر سمت غرب آن الغور سمعلیل، دلابوس وام حارتین قرار دارد وآشنای تمام این مناطق به عصر حمدانیان که درحلب حکومت داشته اند بازمیگردد، که درتشیع دارای ریشه بوده اند ودرعصر حکومت شان شهر دمشق مملو از فقیهان شیعه بوده است، ودرکتاب های فقه امامی اقوال مشهوری هست که به فقهاء حلب مربوط میباشد، واز نسب شناسان اشراف زادگان آل زهره حسینی ها بوده اند که ازجمله آنان سید ابوالمکارم بنی زهره از بزرگان عالمان شیعه بوده است، درآنزمان مؤذن ها بر مأذنه های شهر حلب آوای حی علی خیرالعمل سرمیداده اند، وزمانی که سلیمان بن ارتق میخواست اولین مدرسه شافعیه را درحلب بنا نماید مردم مانع شدند چون اکثرجمعیت این شهر شیعیان بوده اند، وآتش عصبیت بین دو فرقه شعله ور بود .

واز دیگر مکان های شیعیان در سوریه روستاهائی در مناطق کسروان، متن، شوف، بترون، هرمل، شمسار، جزین، جبل الریحان(جرمق) که این دو داخل در مرز جبل عامل می باشند و جزین که دارای مدرسه ائی دینی وفقهی برای شیعیان دوازده امامی بوده است وبه عالمان مشهور خود می بالیده است، که مشهورترین آنان شهید محمدبن مکی از عالمان شهیر شیعه درقرون وسطی می باشد ودارای تالیفات مشهور ومعروفی درباره مدارس شیعه می باشد، وهمان کسی است که حاکم خراسن وی را برای تولیت حوزه علمیه الاسلام دعوت کردولی ایشان نپذیرفت، ودرخانه وی 5 عالم زن ومرد سکنی داشتند، ودو فرزند وی ودخترش ام حسن وهمسر وی ازعالمان مشهور بودند، و دختر وهمسر وی از مراجع زنان در زمینه علوم دینی بوده اند وودخترش در زمینه علوم عربی یکتای عصر خویش بوده وهمچنان از نسل وی درجبل عامل عالمان فاضل از قرن دوم تاکنون زندگی می کنند .

وتعداد شیعیان درلبنان بیش از 25 هزار نفر می باشد .

واز شهرهای شیعیان در سوریه شهر بعلبک و اطراف آن می باشد واکثر ساکنانشان شیعه می باشند، وعصر نشأت تشیع در بعلبک برای ما مشخص نمی باشد ولی از قرن دهم هجری در بین اینان مشهور بوده است وخبری در زمینه اینکه قبل از این قرن تشیع در دیارشان رواج داشته در دسترس نمی باشد، البته احتمال وجود مذهب تشیع قبل از قرن دهم نیز امکان دارد، واخباری درباره نفی آن نیست، و عصر حاکمان حرفشی که بر شهر بعلبک بعداز وارد شدن سلطان تسلط یافتند، اولین دوران قدرت یافتن شیعیان می باشد .

 دوران شیعیان لبنان در نواحی شمالی که از مهاجران شهر بعلبک درقرن 12 هـ بودند، ودر نواحی جنوبی پس سکونت ایشان یا همعصر اهالی جبل عامل بوده یا نزدیک به آن ویا اینکه خیلیقبل تر از ساکنان جبل عامل دراین منطقه سکونت داشته اند .

در حوران از نواحی بصری گروهی از شیعیان مهاجر از جبل عامل می باشند که دراین منطقه سکنی گزیده اند، وتعداد شیعیان امامیه درنواحی سوریه به 200 هزار نفر وبلکه بیشتر از این تعداد می رسد، وبحث درباره حالات اقتصادی وزندگی اجتماعی این گروه را به بحثی دیگر موکول می کنیم .

وفقط خداوند است که توفیق می دهد .

 

                                                                                                               احمدرضا

                                                                                                        النبطیه ( جبل عامل )

 

 

 

 

 

 

 

توضیحات درمعرفی المقتبس:

نشریه‌ المقتبس‌ به‌ مدیریت‌ محمدعلی کرد و به‌ زبان‌ عربی و در قاهره‌ به‌ چاپ‌ می رسیده ‌است. اولین‌ سال‌ نشر آن‌ در محرم 1324‌ قمری‌ می باشد. جلد اول‌ آن‌ شامل 12 شماره است‌ که‌ در 672 صفحه‌ به‌ چاپ‌ رسیده‌ است. اکثر مقالات‌ این‌ نشریه‌ را دانشمندان ‌معروف‌ شام‌ می نوشتند و موضوعات‌ مهم‌ نشریه‌ عبارت‌ بودند از: علمی، اجتماعی، تاریخی، تعلیم‌ و تربیت، بهداشت، تدبیر منزل، اطلاع‌ رسانی درباره‌ کتابهای‌ خطی یا چاپی و نیز مجلات‌ عربی یا اروپایی، شرح‌ حال‌ بزرگان‌ علم‌ و دانش‌ درشرق‌ وغرب، اختراعات‌ و اکتشافات‌ در پایان‌ هر شماره‌ بخشی است‌ که‌ در آن‌ مطالب‌ متنوع‌ و نیز نکات‌ ادبی و فکاهی دیده‌ می شود. قیمت‌ مجله 50 قرش‌ در داخل‌ یا 13 فرانک‌ در خارج ‌از کشور بوده‌ است.



[1]  . المقتبس: براساس دانسته های ما تعداد شیعیان بیش از 20 میلیون نفر نمی باشد، پس در این عدد دقت کنید .

[2]  . صاحب کتاب «امل الآمل فی علماء جبل عامل» می فرماید بیش از 50 عالم از این سرزمین بخاطر فرار از استبداد وفشار به سرزمین ایران هجرت نمودند و درآنجا اکثر اینان تبدیل به قاضی وعالم دینی تبدیل می شدند، وبرخی از آنان به سرزمین های هند وبرخی به حجاز درمکه ومدینه  وبرخی به قسطنطنیه وبرخی به سرزمین یمن وبرخی دیگر به عراق مهاجرت نمودند- نصیب ایران در سال 111 شیخ بهاءالدین عاملی وشیخ ابراهیم بازوری وسید بدرالدین انصاری وشیخ محمد بن حسن حرعاملی شیخ الاسلام وسید محمدبن علی نحیب الدین قاضی سرزمین طوس وسید محمد ابن مهدی وسید میرزا محمد معصوم وشیخ محمد بن علی حرفوشی وسید علی رضا شیخ الاسلام دراصفهان وسید حیدربن نورالدین وبسیاری دیگر ازعالمان .

وسهم سرزمین هند شیخ احمدبن مکی جزینی وسید جمال الدین بن نورالدین وشیخ حسین مشغری وشیخ حسین بن شهاب الدین وسید رضی الدین وسید محمدبن احمد عاملی وشیخ محمد بن خانوت وسید محمدبن علی حسینی وغیره که برخی از اینان درکشمیر وبرخی در حیدرآباد وبرخی درجیلان ساکن بوده اند .

سهم قسطنطنیه شیخ شهید زین الدین بن علی جبعی وشیخ ابراهیم ابن حسن الحر می باشد .

وسهم یمن شیخ زین العابدین الحر در صنعاء ودر عراق تعداد زیادی از افراد در نجف وحله وبغداد وبصره ساکن بوده اند .

1 .  ودوستش سید عبدالرحیم عباسی مفتی قسطنطنیه درهمان عصر به خونخواهی اش برخواست پس قاتلانش را بعداز اینکه به کارشان اعتراف نمودند، کشت . (  المقتبس، جزء 9 ) .

[4]  . همه کسانی که نسبت به کتاب های علم رجال دربین شیعیان اطلاع دارند به منزلت عبدالله بن سبأ را نزد آنان پی می برند، ومی فهمد که آنا ن عقیده دارند وی ازدایره اسلام خارج شده است وصحیح نیست که به سخن وی استناد نمائیم وبدان اعتماد کنیم بخاطر اغراقش درباره علی(ع)، وعجیب است که برخی از عالمان علم تاریخ  واهل علم معتقدند وی پایه نشر مذهب تشیع بوده است، وایشان دعوت کننده به این مذهب هستند درحالیکه شیعیان از وی واز گویندگان سخنانش روی گردان می باشند، وچه بسا گوینده این سخن بخاطر شباهت بین حروف « متاولة و متأولة » اینگونه بیان داشته، هرچند معنی به آن کمکی نمیکند، وبا این وجود اگر این توضیح درباره جمع این لفظ صحیح باشد پس آنگاه که جمع بسته شود چگونه خواهد بود چرا که بین دو لفظ متأول ومتوالی فرق آشکاری وجود دارد .

[5]  . امیر حیدر شهابی در کتاب تاریخ خویش بیان می دارد که وی در سال 1120 هـ حیدرشاه برای جنگ با متاوله لشکر خویش را آراست، چون مشایخ بنی علی الصغیربعد از مرگ امیر بشیر که در صفد درگذشت، بر سرزمین های بشارة که تحت سیطره بشیر پاشا بودند سیطره یافتند، واین دلالت دارد که جدائی این گروه از لبنان درسال 1120هـ بوده، ولی براساس دانسته های ما این گروه در حدود 50 سال قبل درگیری ها وجنگ هائی داشته اند که موجودیت سیاسی آنان محرز گشته است، به هرحال موجودیت سیاسی شیعیان مربوط به سال 1100 هـ می باشد .

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۵/۰۸/۲۸
محمدرضا سوقندی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی