نورالدین زنگی وتاسیس مدارس اتابکان شام
نورالدین زنگی وتاسیس مدارس اتابکان شام
محمدرضا سوقندی[1]*
چکیده
پس از نهضت مدرسه سازی با عنوان نظامیهها درشرق عالم اسلام، دوره اتابکان زنگی وخاصه نورالدین یکی از پرتعدادترین و پررونق ترین دوره هااز نظر تأسیس مدارس علمی درشام به شمار میآیدکه از آن به شور و نشاط علمی در دولت زنگی تعیبر شده است. اگرچه جنگ های صلیبی مهم ترین رویداد این دوره است اما گویا دراندیشه نورالدین محمودزنگی این اصل پذیرفته شده ای بوده است که فتح فقط به سرزمین وجغرافیای سیاسی خلاصه نمی شود وتوجه به مدارس فقهی ونگاه تخصصی بدان اندیشه جغرافیای فرهنگی را رقم می زند. تاسیس دارالحدیث وهمراه شدن آموزش ودانش پزشکی دربیمارستان های این دوره هم نشانه نورآوری وهم طبقه بندی دانش در گستره آن است.در این مقاله، تلاش خواهد شد مهم ترین و مشهورترین مدارس علمی عصر اتابکان درشهرهای دمشق ، حلب و بعلبک با تاکیدبر نقش نورالدین محمودزنگی معرفی شود . روش ﺗﺤﻘﻴﻖ در اﻳﻦ ﻣﻘﺎﻟﻪ کتابخانه ای و ﺗﻮﺻﻴﻔﻲ ـ ﺗﺤﻠﻴﻠﻲ اﺳﺖ.
واژگان کلیدی
اتابکان، شام، مدرسه، دمشق، نورالدین زنگی.
مقدمه
پژوهش پیرامون مراکز علمی وآموزشی هرکشوررا می توان ازیک سوتاریخ علم دانست وازسویی بخشی از تاریخ فرهنگ به شمار آورد.. تعدد و تنوع مدارس درهردوره تاریخی نه تنها نشانه شکوفایی و ترقی دانش بلکه شاخص ارزیابی ومعیارتولیدعلم است،حتی می توان گفت عیاردانش بنیان بودن حاکمان نیزمیزان اعتنای آنان به بنیادها ونهادهای آموزشی و امور علماء ودانشمندان است. امروزه که بحث تمدن نوین اسلامی وتمدن جدید مطرح است،برای دست یابی بدان افزون بر شاخص های توسعه بایستی تاریخ علم ودانش های مرتبط باآن رابه دقت جستجونمود.این پژوهش بایستی فراتر از اهداف وانگیزه های مذهبی وقومی -که در جای خود می تواند موضوع پژوهش باشد- ویا نگاه جغرافیایی ودامنه تاثیرگذاری ودرجه بندی آن باشد،مطلب مهم تراین است که جهان امروز با شعار علم محوری ومدیریت دانش بنیان ،پدیدارهای مدرنیته خودرا گسترده نموده وبه همه جا چنگ انداخته است و .دراین میان مسلمانان درحسرت گذشته خویش اند به عنوان نمونه درجهان اسلام اندیشه تقریب سالیانی است مطرح شده اماامروز در همان سرزمین های مدارس نوریه وکتابخانه ها وبیمارستانها ومیراث گرانقدر گذشته، عده ای یکدیگررانفی نموده بلکه تکفیر می نمایند. کار عقل وخرد ودانش به خشونت وتعصب وانهاده شده وبه جای گفتمان های علمی وطریق منطق ثواب دردامن گفتگوهای سیاستمداران استعمارگر افتاده است وآنانکه که خودمرض اند ،طبیبانه به بالین آمده اند.چه نیکوفرمودامیر بیان امام علی(ع): أُرِیدُ أنْ أُداوِی بِکُمْ وأنْتُمْ دائی، کناقِشِ الشّوْکةِ بِالشّوْکةِ، وهُو یعْلمُ أنّ ضلْعهامعها(نهج البلاغه-خطبه.121)
افزون برشناخت تاریخی وجغرافیایی ونقشه علمی جهان اسلام ،نیازمند کشف سنت های علمی واحیای آن می باشیم.شاید این مقاله گامی باشد هرچندکوچک در این مسیر وسیری باشد درسیره گذشتگان.به امید تحقق فرمان ونظام نامه ی دولتمردان خاصه آنجا که به مالک اشتر فرمود:
و اکثر مدارسه العلما، و منافثه مناقشه الحکما، فی تثبیت ما صلح علیه امر بلادک، و اقامه ما استقام به الناس قبلک (همان،نامه 53)
برای تقویت عواملی که اوضاع سرزمین تو (مصر) را به سامان می آورد و پیش از تو کار مردم به وسیله آن عوامل درستی و سامان می گرفت، با دانشمندان و فرزانگان بسیار به گفتگو و تبادل نظر بپرداز.
در ﻣﻘﺎﻟﻪ ای که ﭘﻴﺶ رو دارﻳﺪ، ﺗﻼش ﺑﺮ ﺁن اﺳﺖ ﺗﺎ ﻧﻘﺶ اتابکان در اﻳﺠﺎد ﻣﺪارس ﻣﻮرد ﭘﮋوهﺶ ﻗﺮار ﮔﻴﺮد .ﺑﺮای ﺗﺒﻴﻴﻦ ﺑﻬﺘﺮ ﻣﻮﺿﻮع، کوﺷﺶ ﮔﺮدﻳﺪﻩ ﺗﺎ مهم ترین مدارس معرفی شود تا ﺟﺎﻳﮕﺎﻩ اتابکان در اﻳﻦ روﺷﻦ زﻣﻴﻨﻪ ﺷﻮد وروش ﺗﺤﻘﻴﻖ در اﻳﻦ ﻣﻘﺎﻟﻪ کتابخانه ای و ﺗﻮﺻﻴﻔﻲ ـ ﺗﺤﻠﻴﻠﻲ اﺳﺖ.
سوالات اصلی
نورالدین زنگی چه نقشی در تاسیس مدارس اتابکان داشته است؟شکل گیری این مدارس با چه ویژگیهایی وبراساس ترویج چه مذاهبی بوده است؟ این مقاله بنا دارد هم مدارسی را که نورالدین تاسیس نموده است را معرفی نمایدوهم به دنبال شناخت اقسام مدارس تاسیس شده فقهی وهمچنین مدارس تخصصی می باشد.
منابع:
برای شناخت مدارس وتاریخ آن ،افزون بر تاریخ های عمومی ومحلی می توان گفت که منابع تاریخ وتمدن در دوبخش به موضوع مدارس پرداخته اند:
1- بحث نهاد های آموزشی ومراکز علمی
2- در بیان معرفی اماکن ارنظرهنر ومعماری
برای شناخت مدارس شام در دوره اتابکان افزون برتواریخ عمومی وتاریخ محلی وخطط می توان از کتاب ها ومقالات پیرامون تاریخ وتمدن وتاریخ آموزش ونهاد های آموزشی نیز بهره بردکه معرفی ونقد وارزیابی این آثارمی تواند موضوع پژوهش دیگری باشد.بابررسی انجام شده منابع بسیاری شامل کتب،مقالات وپایان نامه وجود دارد که می تواند به عنوان منابع مورد استفاده قرارگیرد.
نگاهی به تاریخ سیاسی ،اجتماعی دوره اتابکان شام
«اتابک» واژهای است ترکی و به معنای «امیر» میباشد. اتابکان غلامان ترک نژادی بودند که عموماً از بلاد «قبچاق» در شمال دریای سیاه توسط دولت سلاجقه به خدمت گرفته شدند. (ابراهیم حسن، 1374، بخش 1، ص 104.) نگاهی به علل وعوامل جنگ های صلیبی که مسیحیان اروپایی ازقزن پنجم تا هفتم ق/یازدهم تا سیزدهم م علیه سرزمین های اسلامی آغاز کردند (ابن قلانسی،ذیل تاریخ دمشق:134وابن الاثیر،الکامل،6/377) وبی اعتنایی خلفا به جنگهای صلیبی وبه تعبیرنویسنده تاریخ عرب:"هنگامی که بزرکترین تراژدی تاریخ درصحنه روابط اسلام ومسیحیگری به نمایش آمده بود،امیرمومنان وسلطان سلجوقی اوبیطرفانه به تماشا ایستاده بودند.(حتی،تاریخ عرب:618) دراین میان قدرت تازه ای درسوریه طلوع کردکه روابط مسلمانان وصلیبیان را تغییر دادوکفه ووزنه اسلام را نسبت به امیرنشینهای لاتین سنگین تر کرد. (حتی:816وباوفا،ابراهیم:1382،.159)
اتابکان زنگی:
سلسله اتابکان زنگی به دست عمادالدین زنگی پسرآقسنقر قسیم الدوله به سال 521ق درموصل تشکیل شد.این خاندان بعدها به چندشاخه منشعب شد.
اتابکان دمشق (497- 549 ه.ق.)
"طغتکین" که تربیت پسر خردسال "تتش" سلجوقی را به عهده داشت پس از مرگ پسر سلطان حکومت دمشق را در دست گرفت و «اتابکان دمشق» را پیریزی کرد که به «بوریون» یا خاندان «بوری» نیز معروف است. حکومت اتابکان دمشق زیر نفوذ خاندان طغتکین ادامه یافت تا در سال 549 ه.ق. به دست خاندان زنگی افتاد.
اتابکان حلب(533-541 ه.ق.)
اتابکان «بنی زنگی» یا اتابکان موصل(جزیره و حلب)، نسبشان به پسر "آقسنقر" یکی از بردگان ملکشاه سلجوقی یعنی "عماد الدین زنگی" بود که "عمادالدین" تحت تربیت و نگهداری "برکیارق" فرزند ملکشاه سلجوقی قرار گرفت سلطان محمود سلجوقی دو پسر خود "آلب ارسلان" و "فرخ شاه" را به عمادالدین زنگی سپرد و از این زمان زنگی لقب «اتابک» گرفت. عمادالدین با نشان دادن لیاقت خود و حلب توجه پادشاهان سلجوقی به حکومت بصره رسید و بارها کوشید تا دمشق را زیر نفوذ خود درآورد اما به دلیل همکاری صلیبیها با اتابکان این شهر موفق به این کار نشد و سرانجام نیز بدست غلامان خود در سال 341 ه.ق.کشته شد و به "اتابک شهید" معروف شد.
"نورالدین محمود" فرزند "عماد الدین" حکومت حلب را به دست آورد و سیاست پدرش را در جهاد علیه صلیبیها در پیش گرفت. محمود شهر «رها» شهر مهم صلیبیها را از دست آنها خارج کرد و آنها را وادار کرد به فکر جنگ صلیبی دوم علیه شام بیفتند که البته در این جنگ شکست خوردند.( ابن اثیر، 1353، ج20، ص 109.و اتابکان -سعیده سلطانی مقدم)
آل زنگی، میراث خوار سلاجقه و نظام حکومتی امپراطوری بزرگ آنان بودندبررسی جایگاه دین در عصر سلاجقه و مناسبات «دین» و «نهاد دینی» با «دولت» در دوران آنان، نشان می دهد که سلاجقه و خاصتاً با کوشش های خواجه نظام الملک (د 485 ق) توانستند در خراسان و سپس در دیگر نقاط تحت حکومت خود، مناسبات خویش را با علما به شکل قابل قبولی برای طرفین تنظیم کنند.
طی قرنها، علما و صوفیان، ساختارهای قدرت و تشکیلات خویش را به طور مستقل و جدا از حکومت توسعه داده بودند. این ساختارها و نهادهای مذهبی (آموزشگاه های علوم دینی)، که به نظر می رسد معرّف ابعاد اعتقادی و اجتماعی اسلام بوده، به تدریج زیر چتر حمایت حکومتهای رسمی قرار گرفت. در تحول تازه سیاسی، حکومت گران جدید به خاطر جلب حمایت اقشار مذهبی و مشروعیت بخشیدن به دولت، این گروه را به اشکال مختلف، از جمله تأسیس مدارس، خانقاه ها و پرداخت مقرریهای منظم و غیرمنظم تقویت و پشتیبانی کردند. نمونه هایی از این نوع همکاری میان حکومت و طبقات مذهبی را می توان نخست در خراسان و سپس در بغداد و ایالات مختلف قلمرو سلجوقیان مشاهده کرد (انصاری قمی،1385ص 6)
راهی که سلاجقه به یاری نهادهای مذهبی سنی بنیاد گذاشتند و موجب گردیدند که اهل سنت و جماعت، به عنوان مذهب رسمی دولت تحت حمایت خلافت مطرح شود، نورالدین زنگی و ایوبیان به جدّ پی گرفتند. نورالدین زنگی در جهت تحکیم پایه های مشروعیت حکومت خویش و همچنین تثبیت مناسبات حکومت با علما و نهادهای مذهبی می کوشید(انصاری قمی،1385 ص7)
بنابراین نورالدین در ترویج و تثبیت نهادهای دینی و آموزشی سنی در شامات و صرف اموال و تخصیص اوقاف در این زمینه از هیچ کوشش دریغ نکرد که همین مسئله نیز موجب نگاه مثبت عالمان سنی به وی در طول تاریخ گردیده است.نورالدین به علما بذل عنایت بسیار داشت و می کوشید نظر مثبت آنان را نسبت به خود جلب کند. وی گاه حتی در مجالس درس و بحث علما و یا مجالس وعظ آنان حضور می یافت.نورالدین سخت با بدعتها در هر شکل آن مبارزه می کرد و خود را وفادار به «سنت» و عمل به «شریعت» نشان می داد.نورالدین وکلاً آل زنگی در ایجاد مدارس و ساختار نظام آموزشی از الگوی نظامیه های دوران سلجوقی بهره می بردند،کمااینکه در بسیاری مدارس از تحصیلکردگان و یا مدرسان نظامیه ها دعوت به همکاری می کردند. نمونه هایی پیش از این یاد شد (انصاری قمی،1385ص 11)
بنیان مدارس
گسترش حلقههای درس و مناظرههای علمی و بحث و جدل طلاب در مساجد سبب مزاحمت برای عبادت و بالعکس برای تعلیم و تربیت گردید. به همین منظور، فکر ایجاد مکانی جداگانه برای تعلیم و تربیت شکل گرفت و سرانجام مـَدْرَسهایی در کنار مساجد و سپس مدارس مستقل به تقلید از مساجد جامع و دارالعلمها بنیان گذاشته شد.
مدرسه اسم مکان از ماده «دَرَسَ» و به معنای خواندن آمده است و کلمه «مـَدْرَس» به جایگاه تدریس اطلاق میگردد. کلمه مدارس به جایی که در آن درس یا قرآن بخوانند، اطلاق شده است (ابن منظور، 1408 هـ .، ماده درس). کلمه درس در همه زبانهای سامی به معنی «فَحَصَ و اِجْتَهَدَ» یعنی پیجویی و کوشش میباشد (غنیمه، 1372ش، ص 105). در قرآن مجید کلمه درس به معنی خواندن و تعلیم به کار رفته است (انعام 105 و 156، اعراف 169، آلعمران 79، قلم 37 و سباء 44).
مدرسه از پدیدههای نخستین سالهای سده چهارم هجری و محصول همة مظاهر تعلیمات اسلامی پیش از آن همچون مسجد، بیت الحکمه و دارالعلم است. بدین ترتیب، مدرسه جایگاهی شد برای نشر و گسترش دامنة علم و رسیدگی به امور دانشجویان و استادان. با بنیان مدارس از آغاز سدة چهارم هجری به مرور ایام ستارههای آن طلوع کرد تا سرانجام در قرن پنجم هجری خورشید نهضت مدرسهسازی درخشیدن آغاز کرد.
مدارس در دوره آل زنگی
پس ازنهضت مدرسه سازی با عنوان نظامیه ها درشرق عالم اسلام ،دوره اتابکان زنگی وخاصه نورالدین یکی از پرتعدادترین و پررونق ترین دوره هااز نظر تأسیس مدارس علمی درشام به شمار می آیدکه از آن به شورونشاط علمی دردولت زنگی تعیبرشده است.
همانگونه که گذشت با نگاهی اجمالی به تاریخ سیاسی واجتماعی شام دردوره آل زنگی شاهد تاسیس مدارس می باشیم.
نورالدین که در نبرد با صلیبیان یکی از قهرمانان بنام بود حلقه پیوستگی میان نظام الملک و صلاح الدین ایوبی در فعالیتهای آموزشی هم بود.
وی در تاسیس و گسترش دامنه فعالیت مدارس در بسیاری از شهرهای گوناگون سوریه نقش فعالی داشته است و مدارس بسیاری در شهرهای مناطق شام بنیاد نهاده است. نورالدین اتابک دوستدار علم و دانش بود، لذا مدارس بسیاری در شهرهای دمشق، بعلبک، حمص، حماه و منبج ورحبه ساخت (ابن خلکان وفیات الاعیان ج2 ص115.) ثواقب ص 220و همه آنها را "النوریه" نامید. به تعبیر جرجی زیدان مدارس وکتابخانه هایی که نورالدین درشام دایرکرد به گنجینه نوریه مشهور بود.(جرجی زیدان ص636) این مدارس دولتی بوده است ورویکردآن هم مذهبی بوده وبر مذاهب خاص ویا گرایش مذهبی خاص تاکید داشته است.تقسیم بندی رویکرد مذاهب قبل ازمستنصریه را ناجی معروف آورده است .البته هدف وی اثبات ابتکاری بودن اقدام المستنصر در بنیان گذاری مدرسه با مذاهب چهارگانه ودرکنار آن رشته های تخصصی می باشد که دربنیان گذاری مدارس حدیثی ودارالحدیث برای نخسنین بارتوسط نورالدین زنگی تصریح دارد.اگرچه ناجی معروف به توجه نورالدین به دانش پزشکی باز هم به عنوان یک رشته تخصصی دوره زنگی اشاره نمی کند وشاید به خاطر پیشینه اینگونه اقدامات باشد. (ناجی معروف جزء1:.28و29)
اقسام مدارس:
ما مدارس دوره اتابکان شام را می توانیم به به مدارس فقهی ،حدیثی وپزشکی تقسیم نماییم. هرکدام نیز دارای ویژگیهایی می باشند.
الف-انواع مدارس فقهی:
ناجی معروف دربیان مدارس فقهی که همزمان با مستنصریه ویا قبل ازآ« وجود داشتند.تقسیم بندی ذیل را انجام داده است.(ناجی معروف جزء1:.28و29)
هدف وی اثبات ابتکار المستنصر در راه اندازی مستنصریه برای مذاهب اربعه است اما ناظر به وضعیت مدارس فقهی پیش وهزمان مستنصریه می باشد:
1- مدارسی که یکی ازمذاهب چهارگانه فقهی درآن تدریس می شدکه عبارتند:
الف- مدارس حنفی ها
ب- مدارس شافعی ها
ج- مدارس حنبلی ها
د- مدارس مالکی ها
2- مدارسی که درآن دومذهب تدریس می شدومدارس مشترکه نامیده می شد:
الف- مشترک بین حنفیه و شافعیه
.ب- بین حنفیه ومالکیه
ج- بین شافعیه ومالکیه
د- بین شافعیه وحنابله
ه- بین حنابله ومالکیه
3-مدارسی که سه مذهب درآن تدریس می شد(حنفیه ومالکیه وحنابله)
ب- درالحدیث ها یا مدارس حدیثی
ج- مدارس پزشک
مدارس اتابکان شام
الف – مدارس فقهی:
برخلاف خواجه نظام الملک که بر تأسیس مدارس نظامیه برای شافعیان تأکید داشت و با این کار می کوشید ضمن به رسمیت شناختن مذهب حنفی (در چارچوب مذهب سنت)، به شافعیان (اشعری مذهبان) که تا اندکی پیشتر و خاصه در عصر وزیر کندری سخت مورد تعقیب بودند، میدان فعالیت بیشتری دهد و بدین وسیله مشروعیت مذهب شافعی (واشعری) را تضمین کند، نورالدین با اینکه خود حنفی مذهب بود، ولی در چارچوب ایدئولوژی اسلام سنی که یادگار دوران سلاجقه بود، به همه مذاهب فقهی سنی حتی حنابله و مالکیان مجال فعالیت می داد.این کار البته رقابتهای میان مذاهب سنی را که گاه به نزاعهای خشن و خونین می انجامید، کم رنگ می کرد، کاری که المستنصر، خلیفه عباسی در تأسیس مدرسه مستنصریه به آن نظر داشت و از اینرو آنرا وقف فقهای مذاهب اربعه کرد(انصاری قمی ،1385 از ص 6تا 33)
با این رویکرد به معرفی مهم ترین مدارس فقهی وحدیثی وپزشکی می پردازیم:
1-مدرسه نوریه کبری
مدرسه نوریه کبری از قدیمیترین مدارس دمشق است که به دستور «نورالدّین محمود زنگی» (ملقب به شهید) ساخته شد. ابوشامه (متوفی 665ه ق) و «ابن شداد» (متوفی 684ه ق) بر این باورند که این مدرسه را «نورالدین محمود زنگی » در سال 563 بنیاد نهاد (الروضتین: ج 1، ص 229- احمد شبلی: ص 110.) مقبره بانی آن؛ یعنی نورالدّین شهید نیز در آن جا است که از طریق پنجرهای در بازار خیاطهای سابق آن را زیارت میکنند. مکان مدرسه نوریه در پشت مسجد أموی، در سمت چپ، انتهای بازار حمیدیه و در شارع نورالدّین واقع است. این شارع به «سوق الخیاطین و سوق العصرونیه» نیز معروف است.( ابن جبیر در الرّحلة، ص ٢٨۴ وسفرنامۀ ابن جبیر، ترجمۀ پرویز اتابکى، ص ٣۴٧ .) از مدرسه و قبر نور الدّین توصیفى شایان کرده و آورده است: «یکى از خوش منظرترین مدرسهها مدرسۀ نور الدّین است -که خدایش بیامرزد- و قبر او که خداوند نورانیش دارد، در آن واقع است. بناى این مدرسه کاخى است از کاخهاى آراسته و داراى آب جارى که آب در پشت بندى که بر نهرى بزرگ در میان مدرسه بستهاند گرد آید و سپس در نهرى طولانى جارى شود و به حوضى بزرگ، در میان صحن ریزد و از این منظرۀ زیبا و دلانگیز دیدگان را به حیرت درآورد و هرکس آن را بیند دعا بر نور الدّین، رحمه اللّه، را تجدید کند.» (ابن واصل، 1383،.ص 342)
دکتر احمد شبلی میگوید: «مدرسه نوریه ی کبری در دمشق را به عنوان نمونه ای از مدرسه های مسلمانان در سده های میانه برگزیدم. این مدرسه را در سپتامبر 1950 دیدار کردم و در آن جا به پژوهش نشستم.»( شبلی، ص. 109.)
مدرسه نوریه کبری در «خط الخواصین » قرار دارد. محلی که امروز مردم دمشق آن را «خط الخیاطین » می گویند و در فاصله کمی از جنوب باختری مسجد «اموی » واقع است.
مساحت زمینی که این مدرسه در آن ساخته شده، 1500 مترمربع است ساختمان اصلی ویران شده و از ساختمان قدیم جز در و سقف و صحن حیاط نمانده است (اسعد طلس: زیر «ثمارالمقاصد» : ص 258.)ولی در ساختمان کنونی کوشیده اند تا بر پایه های ساختمان قدیم بازسازی کنند. این مدرسه دارای در ورودی تاریخی است که در سمت راست آن آرامگاه «شیخ محمد دقیق العید» (702ه) و در سمت چپ آن آرامگاه «نورالدین » بنیانگذار مدرسه، جا گرفته است. علاوه بر این، شرحی از این مدرسه روی نقشه آمده است:
1- ایوان: مهمترین جا در یک مدرسه ی اسلامی است و حلقه های درس در آنجا برپا می شد. ایوان نوریه 25/8 متر درازا، 8/7 متر پهنا و 7/9 متر بلندی دارد. سطح زمین ایوان یک متر از صحن مدرسه بلندتر است.
2- مسجد: پس از ایوان، مسجد مهمترین بخش مدرسه ی اسلامی در سده میانه است مسجد ویژه ی دانشجویان نبود، بلکه در آن به روی همگان باز بود از اینرو مسجد در دورترین فاصله ی با ایوان قرار داشت تا مزاحم نمازگزاران نباشد. مسجد «نوریه » محرابی تاریخی دارد که با مجموعه ی سه آستانه که اصولا بی دراند و در میانی بزرگتر است، به صحن حیاط باز می شود.
3- آسایشگاه استادان: قسمت شرقی به دو اتاق کوچک و یک جفت در پیوستگی می یابد این دو اتاق برای استراحت اساتید پرداخته شده اند.
4- خوابگاه برای دانشجویان: هر خوابگاهی دو اتاق دارد که یکی روی دیگری قرار دارد و پلکان داخلی آن دو را به هم وصل می کند و بیشتر این خوابگاه ها هم اکنون در اختیار دانشجویانی است که در دمشق به بنیادهای آموزشی گوناگون می پیوندند.
5- خانه سرایدار: شامل دو اتاق جداگانه و سرویس خانگی (آبریزگاه) است که در نقشه نمودار است.
6- آبریزهای ساختمان.
7- آشپزخانه و ناهارخوری.
8- انبار مواد غذائی.
9- انبار عمومی مدرسه (دکتر احمد شبلی، تاریخ آموزش در اسلام: ص 115 و 117- ترجمه محمد حسین ساکت.)
مدرسه ی نوریه ی کبری به تدریس فقه حنفی اختصاص داشت و تنی چند از استادان حنفی برای تدریس در آن برگزیده شده بودند. از جمله «بهاءالدین عقاده » (متوفی 566) تا روز مرگ در آنجا تدریس می کرد.
صورت ریز موقوفات این مدرسه را می توان به روشنی از روی سنگ نبشته ای که بر فراز آستانه ی در کار گذاشته شده است، به چشم دید و اینک ترجمه ی متن آن:
«بسم الله الرحمن الرحیم » این مدرسه فرخنده به دستور پادشاه پارسا و دادگر نورالدین ابوالقاسم محمود زنگی پسر آق سنقر - خداوند پاداش او را بیفزاید - ساخته شده است. او این مدرسه را به پیروان امام ابوحنیفه - چراغ امت، خداوند از او خشنود باد - وقف کرد به این مدرسه و فقیهان و دانشجویانش، او (بنیانگذار مدرسه) سراسر گرمابه تازه را در بازار گندم فروشان، دو گرمابه نو در «وراقه » بیرون باغ وزیر، سه چهارم باغ «جوره » در «ارزه » یازده مغازه بیرون دروازه «جابیه » و فضای پیوسته ای به این مغازه ها از سوی شرق، نه مزرعه در «داریا» برای آنچه در وقف نامه آورده و شرط شده است. به امید دریافت پاداش در روز رستاخیز چشم به راه آنست. هرکس پس از آن که آن را شنیده است در آن تغییری دهد، گناهش تنها به پای کسانی است که آن را تغییر می دهند. انه سمیع علیم (شبلی، ص 118 و 119- متن عربی: ص 138.)
تاریخ این وقفنامه پایان ماه شعبان سال 567 قید شده است.
نورالدین گذشته از این، در دمشق مدارس دیگری چون «الصلاحیة » (نعیمی، تاریخ المدارس: ج 1، ص 331.;) «العمادیة »; «الحلولیة » ; «حماة الحلویة » ; «الحماة » ; «العصرونیة » ; النوریة » ; و «الشعیبیة » در دیگر شهرها دو مدرسه در «حماة » و «حمص » و یک مدرسه در بعلبک بنیان نهاد. (نعیمی، تاریخ المدارس: ج 1، ص 331.وص 407.وص 447.وص 648.)
ابن جبیر می گوید:
«یکی از کارهای خوب او (نورالدین) این بود که یک زاویه مالکی در مسجد دمشق، که دانشجویان مغربی گرفته بودند وقف کرد با موقوفه های بسیار و از آن میان: دو آسیای بادی شش بوستان، زمین کشاورزی، گرمابه ها و دو مغازه: یکی از آن دانشجویان مغربی که ناظر بر این اوقاف بود، به من گفت: که درآمد موقوفه ها هر سال 500 دینار بود(ابن جبیر، الرحلة: ص 285.)نورالدین مدارسى باشکوه براى حنفیان و شافعیان بنا نهاد، که از آن جمله است:
2- مدرسه عادلیه بزرک در دمشق
مؤسس این مدرسه ملک عادل ابوبکر بن ایوب بود که به هنگام وفات در 615ه ق در آنجا به خاک سپرده شد، مدرسه عادلیه به فرقه شافعیه اختصاص داشت.
همچنین نعیمی به نقل از اسدی گفته است که نورالدین محمود بن زنگی بنای این مدرسه را آغاز کرد اما تنها محراب آن تمام شده بود که در سال 568ه ق فوت کرد و پس از آن ملک عادل ابوبکر برای صلاح الدین بنای نیمه تمام را ویران و مدرسه بزرگی که «عادلیه » نامیده شد، به جای آن بنا نمود ( نعیمی: ج 1، ص 356.)
3-مدرسه اقبالیه حنفیه، مدرسه اقبالیه شافعیه
در خصوص مؤسس این دو مدرسه ازشخصی به نام «جمال الدوله اقبال » یکی از خادمین صلاح الدین ایوبی نام برده شده است و به قولی نورالدین زنگی بوده است. این دو مدرسه قبلا دو خانه متعلق به جمال الدین بود که خانه بزرگتر را بر شافعیها و کوچکتر را بر حنفیها وقف کرد و اماکنی هم به عنوان موقوفه به آنها اختصاص داد که دوسوم آن مخصوص مدرسه شافعی و یک سوم باقی به مدرسه حنفیه تعلق داشت. اقبال در سال 603ه ق درگذشت (نعیمی، المدارس: ج 1، ص 158)
ب- درالحدیث ها یا مدارس حدیثی
دارالحدیث با مدارس فقهی ازنظر برنامه ای تفاوتی نداشت اماازجهت اختصاص به حدیث ممتازبود.این دارالحدیث مدرسه هم نامیده شده است.( ثواقب،1381: 220)
دارالحدیث ها ازابتکارات شهید نورالدین محمودپسرزنگی بوده است ومقریزی بیان نموده است " پادشاه عادل نورالدین محمودپسرزنگی اولین کسی بود که برروی زمین دارالحدیث را برپاکرد وآن دردمشق بود.وابن واصل بیان نموده است که نورالدین "دردمشق دارالحدیثی بنانموده وبرآن موقوفات زیادی وقف کرده است .وآنگونه که شنیده ایم او اولین کسی بودکه دارالحدیث را بنانمود"وبعد ازاوپادشاه کامل ناصرالدین محمدبن ملک عادل ابی بکرشادی بن مروان درسال 622ه درقاهره" مدرسه کاملیه" را بنا نمودواوهمانگونه که مقریزی می گوید:"دومین دارالحدیث بود"
و آشکارمی گردد که خانه های حدیث معمولا با دارالقرآن ها به صورت مشترک بوده است وساختمانهایی به صورت مشترک برای دارالقرآن ها ودارالحدیث بنا می گردید. وآن ها ازمدارس فقه مستقل بودویا درمساجد قرار داشت.همانگونه که درمسجدقمریه"درقسمت غربی بغداد اینگونه بود.
دارالحدیث ها همچنان باقی بودندتازمانی که مستنصریه راه اندازی شدتا اینکه خانه های حدیث بیشتربامدارس فقه ودرکنارمدارس طب ملحق شدند.ودارالقرآن ها ی مستنصریه به عنوان نمونه شناخته می شد.
و در این زمان شاهدتاسیس بسیاری از دارالحدیث ها حتی پس ازاین تاریخ به صورت مستقل می باشیم .ماننددارالحدیث منبج ودارالسنه نوریه درموصل.وهمچنین دارالحدیث مهاجریه درسکه ابی نجیح در موصل .
و دارالحدیث ها ودارالقرآ ن های مشترک کارهای علمی خودرابه انجا م می رساندندهمانند مسجدقمریه که اینگونه بود
همچنین شاهدبرخی ازموسسات دینی هستیم که برای جمع بین آموزش قرآن و حدیث وفقه تاسیس شده است. مانند دارالحدیث سهلیه در حلب.( ناجی معروف،ج1/26)
ملک نورالدین علاوه بر تاسیس مدرسه، خدمات دیگری چون فعالیت در زمینه برنامه آموزشی داشت و آن گامی بود که به سوی تخصص علمی برداشت و دانشکده مشهور خود را به نام «دارالحدیث » در دمشق تاسیس کرد و آن را به علوم حدیث نبوی اختصاص داد اگرچه این دارالحدیث با مدارس فقهی اختلاف برنامه ای ندارد اما از آنجا که مخصوص به مسائل حدیثی بوده است، ممتاز می باشد و درحالی که اسلوب غالب بر مدارس همان روشهای فقهی بوده است این دارالحدیث به نام مدرسه هم خوانده می شود .
مورخان اسلامی بر این مطلب اتفاق نظر دارند که این دارالحدیث نخستین مرکز علمی از نوع خود بوده که در تاریخ اسلام برای استفاده محدثان بنیاد گردیده است .
ریاست این دارالحدیث را حافظ ابن عساکر (م 571ه ق) بر عهده داشت و می دانیم که وی صاحب تاریخ دمشق و امام و پیشوای محدثان زمان خود بود ((ناجی معروف،ج1/26)
ج-مدارس پزشکی نورالدین
بیمارستان نوری در دمشق نیز به سلطان نورالدین منسوب است. ابن اثیر در مورد این بیمارستان می نویسد: «ایشان (سلطان نورالدین) در شهر بیمارستانهایی ساخته اند، که بزرگترین آنها بیمارستانی است که آن را در دمشق پایه گذاری نمود. به من گفته اند که این بیمارستان را تنها برای تنگدستان و فقرا وقف ننموده است، بلکه برای همه مسلمانان چه فقیر و چه ثروتمند اختصاص داد.»( ابن الأثیر: التاریخ الباهر فی الدولةالأتابکیة بالموصل، ص: ۱۷۰)
بیمارستان نوری دمشق نیز در زمان نورالدین محمود به پژوهش طب مشهور شده بود. ابن ابی اصیبعه در ذیل بیوگرافی استاد طبیبش ابی المجد بن ابی الحکم (متوفای۵۷۰هـ/ ۱۱۷۴م) به همین موضوع اشاره نموده است. از این رو این بیمارستان در آن دوران هم نقش طبابت و هم نقش داروخانه و پژوهشهای علمی و اجرای عملی را ایفا می نموده است، که اطبای ماهر در آن بیمارستان برای دانشجویان خود مجالس علمی دایر می کردند. کما اینکه منابع تاریخی هیچ اشاره ای مبنی بر اینکه در دوران سلطان نورالدین زنگی مدارس مستقلی برای پژوهش وجود داشته باشد، نشده است. نخستین مدرسه مخصوص پزشکی در سال ۶۲۱ هـ/ ۱۲۲۴م تاسیس شده است که قبل از دانشگاه اموی دمشق بوده است.(ابن أبی أصیبعة: عیون الأنباء فی طبقات الأطباء ۱ / ۴۱۳٫)
نورالدین موقوفات قابل ملاحظه ای برای اداره آنها اختصاص داد کرد على در هنگام گفتار خود از این بیمارستان گوید: «آن بیمارستان اکنون شبیه به بنایى است فرسوده که برخى مردم در آن سکونت مىکنند، و اوقافش جز اندکى از میان رفته است.» (خطط الشام ج ۶ ، ص ١۶۶ )(بنگرید به وصف بیمارستان نورى دمشق و بیمارستان نورى حلب در همان مرجع، ص ١۶٢ و ١۶۵ وابن واصل، 1383،.ص 343وتاریخ تمدن جرجی زیدان ص610)
این بیمارستان پس از نورالدین به حیات علمی خود ادامه داد و به مرکزی برای آموزش پزشکی و انجام آزمایش های بالینی برای دانشجویان پزشکی تبدیل شد. از این رو پزشکان مشهوری از نقاط مختلف جهان اسلام از جمله ایران، عراق، مصر و مغرب به این بیمارستان روی آورده و ضمن طبابت و تدریس به تبادل تجربه پرداختند.
نورالدین همچنین کتاب های طبی بسیاری وقف این بیمارستان کرد تا استادان پزشکی پس از انجام امور درمانی در تالار مخصوص آن بیمارستان گرد آمده و بر اساس شیوه اقرا و مباحثه به بحث و گفتگو در موضوعات پزشکی پرداخته و آموخته های عملی خود را با مباحثه علمی تقویت نمایند. وی همچنین زمینه را برای ایجاد و راه اندازی نخستین مدرسه تخصصی و نظری در دانش پزشکی به نام «دخواریه» در شهر دمشق فراهم ساخت که ابن ابی اصیبعه مولف کتاب عیون الانبا فی طبقات الاطبا و ابن نفیس کاشف گردش خون، از دانش آموختگان آن مدرسه و بیمارستان نوری بودند.( خضری 1389،; 2(4):119-140.)
د- مدارس حلب
حلب، یکی از شهر های مهم و تاریخی کشور سوریه (شام قدیم) است. این شهر، به خاطر موقعیت جغرافیایی مرکز تجارت و راه ارتباطی کشور های مهم هند چین، ایران، یونان، روم بوده و از این رو پایتخت بازرگانی شام محسوب می شده است. علاوه بر آن از مراکز مذهبی، علمی و فرهنگی در قرن های پنجم و ششم نیز به حساب می آمده است چه این که دارای مساجد و مدارس علمیه فراوان از ناحیه مذاهب مختلف شیعه و سنی بوده است مثل مدارس الزجاجیه، العصرونیه، القوامیه، الصاجیه، النوریه، شادبختیه، بلدقیه، الدقاقیه، اتابکیه و ... و علاوه بر آن ها مکان هایی به نام دارالحدیث داشته که حاوی منابع و مأخذ روایی فراوانی بود از این رو ابن بطریق برای دست یابی به آن منابع راهی شهر حلب شده است. (سرزمین و مردم سوریه، ص 149؛ تاریخ مملکت حلب، ص 109 تا 123)..در کنا رسایر اقدامات نورالدین به تاسیس مدارس در حلب اهتمام ورزید که دراینجا به مهم ترین مدارسی که درحلب ساخته شده است اشاره می نماییم:
مدارس فقهی حلب
الف- مدارس حنفیه
1- مدرسه حلاویه برای حنفیان
نورالدین درحلب دو مدرسه بزرگ بنا کرد که یکی برای حنفیان به نام مدرسه حلاویه که در سال 543 ق / 1148 م. آنرا بنا کرد و تدریس در آنجا را به برهان الدین ابوالحسن علی بن الحسن بلخی واگذار کرد. این استاد از دمشق به حلب آمد و به نورالدین در از میان بردن صبغه شیعی شهر یاری رساند،مدرسه دیگربرای شافعان بود.مادلونگ درباره این مدرسه می نویسد:"نورالدین درسال 543ق/1148م بزرگ ترین مدرسه را برای حنفیان ساخت وهزینه نگهداری آن را با کمال سخاوت می پرداخت،سپس برهان اتلدین بلخی را ازدمشق دعوت کردتا اورا به سمت استادی آن مدرسه منصوب دارد.برهان الدین مدت کوتاهی پس از ورودش وسیله ای شدبرای حذف حی علی خیرالعمل ازاذان شیعه ومعمول شدن اذان حنفی .اما طولی نکشیدکه دوباره عازم دمشق شد.سپس نورالدین استادانی رادرحلاویه منصوب کرد"11موقعی این مدرسه کنیسه رومیان بوده است.دردوره صلیبیهادرآن به افساد پرداخته اند.قاضی ابوالحسن بن محمدخشاب آن را به مسجدتبدیل کردلکن دوباره در عصر نورالدین زنگی به مدرسه تبدیل گردید.(نهرالذهب فی تاریخ حلب ج2 ص219وناصری طاهری ،همان ،ص.106)
ب- مدارس شافعیان
نورالدین با اینکه خود حنفی مذهب بود، برای شافعیان در حلب سه مدرسه بنا کرد : مدرسه های نفریه، عصرونیه و شعیبیّه.
1- مدرسه نفریه نوریه
مدرسه نفریه نوریه دومین مدرسه بزرگی بود که نورالدین در سال 544 ق/ 1149 م. برای شافعیان تأسیس کرد .قطب الدین مسعودبن محمد نیشابوری (578 ق / 1182 م) یکی از استادان نظامیه نیشابور که در سال 540 ق/ 1145 م. به دمشق آمده بود و مورد عنایت و اقبال مردم قرار گرفته بود، توسط نورالدین به حلب دعوت شد تا امر تدریس در این مدرسه را پذیرا شود ((انصاری قمی،1385ص 10به نقل از ابوشامه همان ج1ص441.)
2- مدرسه عصرونیه
مدرسه عصرونیه در سال 550 ق / 1155 م. تأسیس شد و اولین مدرس آن شرف الدین عبدالله بن ابی عصرون موصلی شافعی بود.
3- مدرسه شعیبیه
مدرسه شعیبیه که در اصل مسجد بود توسط نورالدین پس از ورود شعیب بن ابی الحسن بن حسین اندلسی فقیه (د 596 ق/1199 م) به شهر و در سال 545 ق / 1150 م. تبدیل به مدرسه شد. این فقیه در همین مدرسه به عنوان اولین مدرس تعیین شد(انصاری قمی،1385ص 10به نقل از ابن شداد ،همان/98-99)
نعیمی از مدرسه النوریه الصغری نام می برد( همان: ج1 ، ص 648)
مدارس پزشکی درحلب
بیمارستان نوری:این بیمارستان به دستورنورالدین درسال 560ه به دست ابوالفضل عبدالکریم حارثی دمشقی ،مهندس ،پزشک،مجسمه ساز،ادیب،محدث،(متوفی 599ه)،ساخته شده است.(ناصری طاهری1366 ،ص 108)
ه- مدرسه "النوریه" بعلبک
تاریخ تأسیس مدرسه "النوریه" بعلبک به سال 552 هجری قمری/1157 میلادی باز می گردد. در آن سال "نورالدین اتابک زنگی" برای دیدار از شهر بعلبک لبنان به این شهر سفر کرد و دستور ساخت این مدرسه را صادر کرد.
بقایای آثار مدرسه "النوریه" بعلبک همچنان در این شهر دیده می شود. این مدرسه چسبیده به مسجد بزرگ در شرق هیکل های بعلبک است و دارای سه در ورودی می باشد که همگی آنها به مسجد باز میشوند مساحت این مدرسه 420 متر مربع است و دارای حجره هایی برای طلاب و اساتید حوزه علمیه و یک حیاط بزرگ است که از وسط آن جوی آبی به طول 5 و عرض 4 متر می گذرد. در گوشههای این حیاط نیز 4 ستون چندضلعی دیده می شود.
به گفته دکتر "حسن نصرالله"، مورخ مشهور، تاکنون 13 شخصیت بزرگ دینی از جمله "شهیدثانی" در مدرسه النوریه تحصیل کرده اند."زین الدین بن علی الجباعی"، مشهور به "شهیدثانی" (متوفی 1558 میلادی)، در زمان اقامتش در بعلبک، درس فقه مذاهب اسلامی را در مدرسه النوریه فراگرفت.وی در مسیر از بین بردن شکاف میان مذاهب اسلامی تلاشهای فراوانی مبذول داشت و پس از او، مدرسه النوریه تبدیل به مرکز تقریب مذاهب اسلامی گردید.
و-مدارس سایرشهرها
برخی منابع ازتاسیس مدرسه درسایر شهرهای شام نظیرحَماه و حُمص ومنبج ورحبه خبر می دهند. (ابن خلکان وفیات الاعیان ج2 ص115.وثواقب ص 220)
نتایج وپیشنهادات
اتابکان شام بویژه در دوره نورالدین برای تنظیم مناسبات دین ودولت وترویج اندیشه اعتقادی ومذهبی خود متناسب با وضعیت هر منطقه برنامه ریزی می نمودند. نورالدین که در نبرد با صلیبیان یکی از قهرمانان بنام بود حلقه پیوستگی میان نظام الملک و صلاح الدین ایوبی در فعالیتهای آموزشی هم بود. نورالدین زنگی در جهت تحکیم پایه های مشروعیت حکومت خویش و همچنین تثبیت مناسبات حکومت با علما و نهادهای مذهبی می کوشید(انصاری) وی در تاسیس و گسترش دامنه فعالیت مدارس در بسیاری از شهرهای گوناگون سوریه نقش فعالی داشته است و مدارس بسیاری در شهرهای مناطق شام بنیاد نهاده است. نورالدین اتابک دوستدار علم و دانش بود، لذا مدارس بسیاری در شهرهای دمشق، بعلبک، حمص، حماه و منبج ورحبه ساخت .این مدارس دولتی بوده است ورویکردآن هم مذهبی بوده وبر مذاهب خاص ویا گرایش مذهبی خاص تاکید داشته است.افزون بر مدارس فقهی شاهد مدارس تخصصی حدیثی وپزشکی می باشیم.به منظور تکمیل شدن این پژوهش پیشنهادات ذیل ارائه می گردد:
1-مدارس اتابکان شام وتاثیر آن بر توسعه مدارس وازجمله مستنصریه
2-منابع پژوهش در مراکز علمی شام
3-مناسبات مذهبی در مدارس شام
4- سرنوشت مدارس اتابکان در طول تاریخ پس ازتاسیس
5-کارکردآموزشی مدارس وجامع ها ومزارات وخانقاهها در شام
6-وضعیت شیعیان درارتباط با مدارس شام با تاکید بر شهرهای حلب وبعلبک
7-مدارس بیت المقدس
8-نخستین مدارس حدیث
9-نقش موقوفات در توسعه علمی ونهضت مدرسه سازی
منابع ومآخذ:
-قرآن کریم
-نهج البلاغه
-ابراهیم حسن، حسن؛ تاریخ سیاسی اسلام، مترجم، ابوالحسن بینش، تهران، موسسه فرهنگی آرایه، 1374، جاپ چهار، بخش 1
ـ ابن اثیر جزرى, محمدبن محمدبن عبدالکریم شیبانى, التاریخ الباهر فى الدوله الاتابکیه, تحقیق عبدالقادر احمد طلیمات, قاهره دارالکتب الحدیث,[ بى تا].
------------------------------------------، الکامل فى التاریخ، تحقیق على شیرى، ج 6 (بیروت، داراحیاء التراث العربى، 1408ق).
ابنبطوطه، رحلة ابنبطوطة، چاپ محمد عبدالمنعم عریان، بیروت 1407/1987؛
-ابن جوزی، یوسف بن قزاوغلی، مرآه الزمان، حیدرآباد دکن، 1370ق/1951م؛
-ابن حورانی، عثمان بن احمد، الاشارات الی اماکن الزیارات یا زیارات الشام، به کوشش بسّام عبدالوهاب جایی، دمشق، 1401ق/1981م؛
-ابن خلکان، احمد بن محمد،وفیات الأعیان و أنباء أبناء الزمانجلد: 2نویسنده:ابن خلکان، احمد بن محمدمحقق:عباس، احسانناشر:منشورات الشریف الرضیمحل نشر:قمسال نشر: ١٣۶۴
-ابن شاکر کتبی، محمد، عیون التواریخ، به کوشش فیصل سامر و نبیله عبدالمنعم داوود، بغداد، 1397ق/1977م؛
ابن شحنه، الدرّ المنتخب فى تاریخ مملکة حلب، چاپ یوسف الیان سرکیس، بیروت 1909؛
-ابن عماد، عبدالحی بن احمد، شذرات الذهب، قاهره، 1350ق؛
-ابن قلانسی، حمزه بن اسد، تاریخ دمشق، به کوشش سهیل زکار، دمشق، 1403ق/1983م؛
-ابن کثیر، البدایه والنهایه، به کوشش احمد ابوملحم و دیگران، بیروت، 1407ق/1987م؛
-ابن ملقن، عمربن علی، طبقات الاولیاء، به کوشش نورالدین شریه، قاهره، 1393ق/1973م؛
-ابن أبی أصیبعة، احمد بن قاسم ،عیون الأنباء فی طبقات الأطباءجلد: ١ محقق:نجار، عامرناشر:الهیئه المصریه العامه للکتابمحل نشر:قاهره
-ابنعدیم، زبدة الحلب من تاریخ حلب، چاپ سامى دهان، دمشق 1951ـ1968؛
-ابن واصل، محمد بن سالم ،تاریخ ایوبیان (ترجمه پرویز اتابکی)جلد: ١ مصحح:شیال، جمال الدین
تهران :شرکت انتشارات علمی فرهنگی ١٣٨٣
.-ابن اثیر، الکامل؛ ابوالقاسم حالت، بیجا، موسسه مطبوعاتی علمی، 1353، ج20، ص 109.)
-ابن منظور. (1408 هـ). لسان العرب، بیروت: داراحیاء التراث العربی.
-ابوشامه, عبدالرحمان بن اسماعیل, الروضتین فى اخبار الدولتین النوریه و الصلاحیه, تحقیق محمد حلمى محمد محمد, قاهره, لجنه التإلیف و الترجمه و النشر, 1956م.
- الماسی، علی محمد: تاریخ آموزش و پرورش اسلام و ایران، دانش امروز، 1370
-باوفا،ابراهیم،تاریخ سیاسی-اجتماعی مصروسوریه دردوران اسلامی ،رشت:1382،دانشگاه آزاداسلامی رشت.
-حتـّی، فلیپ خلیل.(1366 ش). تاریخ عرب،ترجمه ابوالقاسم پاینده. تهران: انتشارات آگاه.
- حلبی غزی ، کامل بن حسین ،نهر الذهب فی تاریخ حلب جلد: ١ ، محقق:فاخوری، محمود محقق:شعث، شوقی
ناشر:دار القلم محل نشر:حلب
-جرجی زیدان،تاریخ تمدن اسلام،ترجمه ونگارش علی جواهرکلام تهران986 امیرکبیر
-شبلی، احمد، تاریخ آموزش در اسلام، ترجمهی محمد حسین ساکت، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، ص262.
-ذهبی، محمد بن احمد ذهبی، سیراعلام النبلاء، ج ۲۰، چاپ شعیب ارنؤوط و محمد نعیم عرقسوسی، بیروت ۱۴۰۶/ ۱۹۸۶.
----------------------------تاج العروس، به کوشش شعیب ارنؤوط و محمد نعیم عرقسوسی، بیروت، 1405ق/1985م؛
-ثواقب،جهانبخش ،سیرآموزش در میان مسلمین،تهران 1381،انتشارات اسوه
-العِش، یوسف. (1372ش). کتابخانههای عمومی و نیمهعمومی عربی در قرون وسطی، ترجمه دکتر اسدالله علوی. مشهد: بنیاد پژوهشهای اسلامی آستان قدس رضوی.
-غنیمه، عبدالرحیم. (1372ش)، تاریخ دانشگاههای بزرگ اسلامی، ترجمه نورالله کسایی. تهران: انتشارات دانشگاه تهران
- مقریزی، (م 874) تقی الدین ابی العباس احمد بن علی.کتاب المواعظ و الاعتبار بذکر الخطط و الآثار (خطط مقریزی) چ دوم،بغداد ،بی جا و بی تا (چاپ افست)
-ناجی معروف، تاریخ علماء المستنصریه، ج۱، ص۷ـ۸، بغداد۱۳۷۹/۱۹۵۹.
-ناصری طاهری ،عبدالله بعلبک شهرآفتاب وحلب شهر ستارگان تهران 1366 ،سروش
-. کرد علی، محمد ، خطط الشام جلد: ۶ بیروت:مکتبه النوری
- ابن عساکر، تاریخ مدینة دمشق، ج ۴۱، چاپ علی شیری، بیروت ۱۴۱۷/ ۱۹۹۶.
-سبکی، عبدالوهاب بن تقیالدین، طبقات الشافعیه الکبری، قاهره، 1324ق؛
-نبهانی، یوسف بن اسماعیل، جامع کرامات الاولیاء، به کوشش ابراهیم عطوه عوض، قاهره، 1409ق/1989م؛
- مقریزی، (م 874) تقی الدین ابی العباس احمد بن علی.کتاب المواعظ و الاعتبار بذکر الخطط و الآثار (خطط مقریزی) چ دوم،بغداد ،بی جا و بی تا (چاپ افست)
ناصری طاهری، عبدالله. (1379 ش). فاطمیان در مصر، قم: پژوهشکده حوزه و دانشگاه.
نعیمی دمشقی، جلد: ١ نویسنده:نعیمی دمشقی،عبد القادر بن محمد، الدارس فی تاریخ المدارس، محقق:شمس الدین، ابراهیم ناشر:دار الکتب العلمیه محل نشر:بیروت بیروت ۱۴۱۰/ ۱۹۹۰.
یافعی، عبداللـه بن اسعد، مرآه الجنان، حیدرآباد دکن، 1338ق؛ یاقوت، ادبا.
مقالات:
-الهامی، علیرضا "مجله درسهایی از مکتب اسلام، شماره 10 (سال 79)
- انصاری قمی،حسن "دین و دولت در دولتهای آل زنگی و ایوبیان" کتاب ماه دین ،خرداد و تیر و مرداد 1385 - شماره 104-106(28 صفحه - از 6 تا 33)
خضری سیداحمدرضا*,همت خلیلی علی ،نقش نورالدین زنگی در گسترش دانش پزشکی در تمدن اسلامی * گروه تاریخ و تمدن ملل اسلامی، دانشگاه تهران)
) روزنامه "الانتقاد" چاپ لبنان)
( اتابکان نویسنده : سعیده سلطانی مقدم)
عنوان : اتابکان
نویسنده : سعیده سلطانی مقدم
: تاریخ پزشکی پاییز 1389; 2(4):119-140.
ج- نشانی پایگاهها:
http://www.noorlib.ir
http://www.noormags.com/
http://www.taghribnews.com/vdcb.5bsurhb58iupr.html
http://www.pajoohe.com/