نگاهی به دیدگاههای بدرالدین جماعه (639-733 هجری) وشهیدثانی(5)
فصل هشتم:
نگاهی به دیدگاههای بدرالدین جماعه
(639-733 هجری)
این دانشمند علم فقه ،اصول وحدیث در شهر حماه سوریه به دنیا آمد ،بدرالدین جماعه در سنین جوانی از دیدگاه علمی بر همه دانشمندان
علوم دینی آن زمان پیشی گرفت وبرای نخستین بار در سال 681 هجری تدریس در مدرسه قیمریه ی دمشق را به عهده گرفت.سپس خطیب وپیشنماز مسجد الاقصا در بیت المقدس شد.در سال 690 به عنوان قاضی القضات شافعی مصر شد.بدرالدین جماعه درکنار شغل دادرسی مصر ،در مدرسه های مختلف تدریس می نمود.با آنکه او مشاغل بزرگ وحساسی در روزگاران مصر وشام بر عهده داشت،هیچ گاه دامن پژوهش ودرس وبحث ومدرسه ونگارش را از دست نداد ودر این راستا کتاب ها ورساله هایی گرانسنگ وپر بها نگاشت.همه ی کسانی که زندگانی بدرالدین را بازگو کرده اند پایگاه بلند دانشی واندیشه مندی او را ستوده اند.از کتاب این نویسنده (شافعی مذهب)مطالبی در باره ی آیین وروش ویژه ی استاد در پیوند با خویشتن،ورعایت دانشجو ودرس خود- بعضی از آیین وروش استاد در پیوند با درس خویش- روش ومنش استاد در پیوند با دانشجویانش- آیین ومنش دانشجو در پیوند با خویشتن وهمچنین با استاد وپیشوایش وبزرگداشت استاد- آیین وبایستگی های دانشجو در درس هایش – آیین وروش رفتار با کتاب ها وابزار دانش –آیین سکونت در خوابگاه ها ی دانشجویی و...انتخاب شده است که تقدیم می گردد که از کتاب آموزش نامه؛ فرهنگ فرادهی و فراگیری در اسلام (پارسی شدۀ تذکرةالسّامع و المتکلم فی ادب العالم و المتعلم بدرالدین جماعه) به گزارش و پژوهش محمدحسین ساکت گرفته شده است.
دیدگاه آموزشی بدرالدین جماعه
1-استاد واهمیت او در کار آموزشی:
در نگاه کار شناسان مسلمان ،جز با داشتن استادی شایسته وکاردان،هیچ کار آموزشی کامیاب وپر بار از آب بیرون نخواهد آمد:شایسته است که دانشجو نیک بنگرد ودر باره ی کسی که از او دانش می اندوزد وخوی ومنش نیک وپسندیده می آموزد،از خداوند نیکجویی خواهد.دانشجو باید استاد را از کسانی که شایستگی اش کامل باشد،مهر ورزی اش آشکار ،جوانمردی اش پدیدار،پاکدامنی اش شناخته ودانسته وپرهیز گاری اش بر سر زبان ها ست،انتخاب نماید.
از آنجا که استاد برای شاگرد خود الگوست وبیش از هر کسی بر او نشان می نهد وخوی ومنش وکردارش در اندیشه ی وی رسوب می گذاردفاز این رو اگر دانشجو استادش را دوست بدارد وبه او نزدیک شود مانند آیینه ای تمام نما ،همه ی خواسته ها وآرمان های استادش را می پذیرد .
2 – آگاهی سرشار از مایه های علمی وتخصصی:
پبش از هر چیز ، براستاد است تا ژرف ترین وسر شارترین دانستنی هارا در باره ی موضوع ومایه ای که تدریس می کند بداند.برای دستیابی به این خواسته،استاد باید با دانشمندان واستادان هم روزگار خویش دیدار وگفتگو کند. برای این کار ،بایسته است استاد پیوسته به آموزش وجستار وپژوهش پردازد ودمی از عمر گرانمایه تباه وسیاه نسازد.استاد یعنی کسی که بهترین آموختار ودانش پژوه است،پیوسته وهمیشه در جستجو وکند وکاو وپژوهشگری است.کسی که گمان می کند آنچه می داند بس است واز دانستن بی نیاز افتاده است،به نادانی فرو لغزیده است.
3- ابزار پیشرفت علمی استاد
رویکرد استاد به آموزش وپیوسته دانش اندوختن تا رسیدن به ارائه آموزشی پیروز وپر تکاپو بسنده نیست،بلکه به سختی د راین راه به ابزار اموختن نیاز داریم.خواندن وبررسی،حاشیه نویسی ،از بر کردن،جستار وپژوهش وبا دانشمندان وکارشناسان رشته ی مورد نظر نظر نشست های دراز دامن وپیاپی داشتن،همگی از این ابزارها به شمارمی رود.اگر استادی شایستگی نگارش داشته باشد،پرداختن به نگارش ،گرد آوری ،تدوین وتالیف ابزار دیگری است که برای گسترش وپیشرفت بهره های علمی استاد بسیار کار ساز است.
4- فرهنگ همگانی استاد
فرهنگ همگانی یعنی «فرهنگ گسترده ی بشری که زمینه ساز ابزار دمخویی استاد با طبیعت،زندگی اجتماعی وارزش هاست»اگر استاد از این فرهنگ همگانی بی بهره بماند در چنان سیاهچال تاریکی فرو می افتد که هیچ روزنه ای به این جهان نخواهد داشت.در کنار آگاهی از مایه هایی که استاد برای تدریس بدان نیازمند است،باید گوشه هایی از فرهنگ همگانی را هم بداند.زیراآموزش تنها به معنای جایگزینی وجابه جایی دانستنی ها از آموزگار(استاد)به آمختار (شاگرد)نیست،بلکه به مفهوم
رخنه کردن وروزنه گشودن به خردهای شاگردان ،آراستن وپیراستن روان ها ویاری دادنشان به پایداری ارزش ها والگو های والا وبرین وشکوفایی استعداد ها وشایستگی های آنان است.
وظیفه ی استاد ارائه شاگرد به اجتماع وارائه فرهنگ اجتماع به شاگرد است.این کار اشنایی وآگاهی استادرا به این فرهنگ می طلبد.باید تا آن جا که استاد بتواند از فرهنگ همگانی بهره گیرد.
5-آشنایی استاد به سرشت دانشجو
بدرالدین جماعه آشنایی استاد به شاگردانش را از مهم ترین رکن های شایستگی استاد وکامیابی اودر کار وپیروزی اش در ارائه آموزش کاراوکارگر به شمار می آورد.استاد باید سیما،نام،نژاده،شهر وخانواده ی دانشجویان را بشناسد.(بایسته است او«استاد»از نام ها،نژادگاه ها واوضاع واحوال شاگردانش آگاهی پیدا کند.)
ویژگی های استاد خوب در نگاه بدرالدین جماعه
برای کامیابیِ استاد در آموزش شاگردانش اوناگزیر ازداشتن ویژگی های زیرین است:پیروی وبایسته داشتنِ شیوه های فرادهی دانشبدرالدین آراستگی به آیین های خوب وشایسته وخوی ومنش های پسندیده را هدف وآرمان هر انسانی می شناسد،برآن است که استادان به داشتن ارزش های اخلاقی،خوش رفتاری وبزرگ منشی شایسته ترین مردم به شمار می آیند،چرا که اینان«به بلندای بزرگی وسازندگی رسیده اند وجایگاهِ ارث بردن از پیامبران را پیشاپیش به دست آورده اند».
از انجا که شاگرد از آموزگاری که دوست می دارد به زودی رنگ ونشان می پذیرد وبه همان راه وروش او گام بر می دارد ودر دانش ودین،خوی وعائت و[روش]نیایش وپرستش او را به کنار می بندد وخود را به آیین ها وشیوه های وی می آراید واز پیروی او باز نمی ایستد وثابت شده است که مردم می خواهند خود را همانند کسانی سازند که انان را دوست می دارند ومی ستایند ودر واقع ،این یک نیاز روانی است.بر این پایه است که پیشه ی امزرگاری به خود خود ار آموزگار می خواهد تا دارای بهترین ویژگی ها باشد،زیرا به زودی این ویژگی ها به شاگردان راه وخواسته ونخواسته آن ارزش ها پیوسته در آنان نشان می گذارد.
پیرایش دانش از آزها ونیازها
استاد باید«دانش خویش را از نردبان ساختن آن برای رسیدن به خواسته های این جهانی مانند مقام،دارایی،سالوس،بلند آوازگی ویا برتری بافتن بر همگان بپروراند.
پیوند وبستگی با زندگی اجتماعی
استادباید با توش وتوانش در پیوند با زندگی اجتماعی وکناره نگرفتن از مردم برجستگی پیدا می کند.استاد باید با مردم با اخلاقی پسندیده واز آن میان،گشاده رویی ،درود فرستادن،خوراک دادن و...کوشش دربراوردن نیازها،میانجی شدن،مهرورزی به تهی دستان،نیکی به همسایگان وخویشان»رفتار کند.
هرگاه یکی از دانشجویان یا از کسانی که سر درس حاضر می شودبیش از اندازه معمول ،غیبت کرد (استاد) از آن دانشجو و وضع او بپرسد واگر از اوخبری نشد،به دنبالش بفرستد یا خود به خانه وسرای وی برود-که این بهتر است-واگر بیمار است از او دیدار کند واگر گرفتاری واندوهی دارد آن را بکاهد واگر به سفر رفته است از خانواده اش وبستگانش سرکشی کند وتر حال وروزگار ونیازها یشان آگاهی یابد وتا می تواند به آنان سر بزند ویاری رساند.
همراهی وبردباری با شاگردان
استاد باید آنچه را بر خود می پسندد به شاگردانش بپسندد-همانگونه که در حدیث امده است-وآنچه را برخود نمی پسندد وخوش نمی دارد بر آنان نپسند د. با دانشجویان فروتنی کند ونرم خویی نشان دهد.چراکه شاگرد بر استاد «حق هم نشینی ،احترام رفت وآمد،و...دارد.درحدیث است که به او می آموزید یا از او دانش می اندوزید،نرم رفتار ونرم خو باشید.
یکسان نگری ویکسان رفتاری با دانشجویان
... «استاد نباید هنگامی که یکی از دانشجویان دارای ویژگی های سنی ،دینی یا دانشوری با هم برابر وهمتایند،یکی را بر دیگری در دوست داشتنیا دلبلستگی وتوجه یرتری دهد؛زیرا اگر چنین کند سینه از کینه او پر می شود ودل از وی گریزان ورمان»
بهترین اموزگار کسی است که «در جستار وگفتار خود پیوسته میانه روی ویکسان نگری را به کار بندد
توجه به سر و وضع ظاهری
... استاد باید همیشه به سر و وضع ظاهری خود برسد ودر برابر شاگردانش پاک وپاکیره وخوشبو وخوش پوش اشکار شود. ودر نشست تدریس از هر پلشتی وناپاکی پیراسته باشد وپاکیزه وخوشبوفبهترین جامه وپوشاک خویش را که سزاوار وشاینده ی مردم روزگار اوست بپوشد وبا کار به دانش ارج گزارد.
هم چنین به دانشجو سفارش می کند تا باوضعی آراسته ،تنی پاک،پوشاکی پاکیزه ،مو وناخنی کوتاه وعطر زده_به ویژه اگر راهی نشستِ دانش آموزی است- نزد استادش در آید.
آموزش انگیزی در شاگردان
هنگامی که استاد گرایش دانشجو را به رشته ای از رشته های دانش دریافت،باید او را برای آموختن وکار در آن رشته تشویق کند وبکوشد تا همگی راه ورسم ها وشگردها وروش های آن را به او بیاموزد.
اعتماد بر کوشش وتکاپوی دانشجو
... از دانشجو می خواهد که تنها به شنیدن درس در نشستِ تدریس بسنده نکند،زیرا این کار نشانه ی کم کوشی وناکامی و کم آگاهی است.هر اندازه کوشایی دانشجو وتکاپوی او در پرداختن به درس ها ،به هنگام شرح وبیان استاد بیشتر باشد،آزمندی او به فراگیری بیشتر خواهد بود.با این همه ،در نگاه بدرالدین جماعه،این کوشایی باید با تاب وتوان وخواسته ی دانشجو هماهنگی نشان دهد،زیرا«به ناچار باید تن،دل ،اندیشه وچشم دانشجو استراحت کند وگرنه ممکن است هر کدام از این ها خسته ورنجه ویا ناتوان گردد».
رویکرد به بهره هوشی دانشجو
همه ی شاگردان در درک ودریافت مطالب علمی یکسان نیستند.استاد باید کسانی را که نابغه ،تیز هوش وبا هوش اند باز شناسد واز توانایی ها وامادگی های ویژه ی آنان آگاهی یابد:«دانشمندان گذشته ،که در راه خدا ودینش نیک خواهی نشان می دادند،تورهای کوشش گری خویش را برای شکار دانشجویی می گستراندندکه مردم در زندگی این جهانی و آن جهانی خویش از او بهره می گرفتند»
رویکرد به بهداشت روانی دانشجو
... استاد باید به بهداشت روانی وفکری دانشجو بپردازد.برای پیروزی در این کار باید از پناه بردن به سخت گیری وبیمناک ونگران ساختن آنان بپرهیزد؛باید روحیه انضباط ،نظم ،همکاری ،برادری ودوستی میان شاگردان بدمد وبا تشویق وقدردانی وسپاسگزاری ،این بخت وفرصت را در دسترس انان بگذارد تا استعداد وشکوفایی خویش را نشان دهند وبپرورانند.
رویکرد به بهداشت بدنی دانشجو
«استاد نباید آنچه را که فراتر از تاب وتوان شاگرد است بر او بار کند تا مبادا دانشجو دل زده وخسته شود وبه دلزدگی وگریز ورَمشی انجامد که دیگر نتوان چاره ودرمانش کرد».بدین گونه ،برای «از بر کردن وشرح وبیان درس انچه با تاب وتوان دانشجو می خواند-بی آنکه در دانش اندوزی با دراز گویی بیش از اندازه خستگی آور ویا با فشردگی وکوتاهی فراوان زیانمند بنماید- باید در نظر گرفته شود.»
« شاگرد نباید در نشست ِدرس ،دست به ریش یا دهان خود بزند ویا از دهانش چیزی بیرون آورد وهر گاه خمیازه می کشد جلوِ دهانش را بگیرد واگر عطسه می زند بکوشد صدایش را بگیرد وبا دستمال چهره اش را بپوشاند».
هماهنگی میان پذیرش مطلب وزمان معین درس
... «شایسته است استاد درس را نه چندان گسترده ودراز دامن گوید که خستگی آفریند ونه بدان اندازه فشرده وکوتاه که آسیب رساند.در اینجا باید به سود وصرفه ومصلحت حاضرانِدر پای درس نگاه کرد وبس تا آنکه بهترین بهره وری ها فراچنگ اید.»
فصل نهم :تعلیم و تربیت از دیدگاه شیخ زین الدین بن علی عاملی
معروف به شهید ثانی (م 965 هـ .ق)
زینالدین شهید ثانی در روز ۱۳ شوال سال ۹۱۱ هجری قمری، برابر ۲۷ اسفند ۸۸۴، در دهکده جبع (یا جباع) جبل عامل، در یک خاندان علمی به دنیا آمد و در ۹۶۶ قمری، برابر ۹۳۸ خورشیدی، کشته شدهاست.
وی به مصر، دمشق، حجاز، اورشلیم، عراق و استانبول مسافرت کردهاست.[نیازمند منبع] تنها اساتید سنّیِ او را دوازده تن نوشتهاند. او به مذاهب پنج گانه جعفری، حنفی، شافعی، مالکی و حنبلی مسلط بود و اولین بار فقه تطبیقی را تدریس کرد.
شیخ علی بن عبدالعالی میسی (م 938 ه ق) و سید جعفر کرکی، نویسنده کتاب المحجه البیضا در فقه و شیخ محمد بن مکی استاد حکمت و هیات و ... از اساتید او بودند.
علما وی را از جهات معنوی ستوده و شخصیت معنوی او را ویژه دانسته اند.
نگاهی به کتاب منیه المرید یاآداب تعلیم وتعلم در اسلام
کتاب حاضر در بیان آداب تعلیم و تعلّم و بیان وظایف متقابل استاد و شاگرد و دیگر موضوعات، کتاب ارزنده و خوبی بوده و مدت ها جزء متون درسی طلاب حوزه های علمیه بوده است. در این کتاب به موضوعاتی مانند ارزش علم و تکالیف شاگرد و استاد، مفتی و مستفی، آداب مناظره و مباحثه، کتابت، آداب تعلیم و تعلم برای علوم اسلامی و مراتب علوم و دهها مسائل با ارزش دیگر اشاره شده و از بدو نگارش تا به امروز مورد توجه ویژه علماء و طلاب و علم آموزان بوده است.
از ویژگی های کتاب این است که مؤلف آن در والاترین درجه علم و معرفت و اخلاق بوده و بعد از کسب تجارب زیاد و ممارست طولانی، برای هدایت علماء و طلاب این کتاب را نوشته است. در نگارش و تألیف کتاب از آیات، روایات و اقوال علماء به مناسب در هر بابی استفاده شده است.
اسلوب تنظیم و تحریر کتاب منیه المرید در چهار باب و یک خاتمه که شامل نصایحی برای طلاب است تنظیم شده است.
باب اول: آداب معلّم و متعلّم، شاگرد و استاد، که بخش عمده کتاب را به خود اختصاص داده است.
باب دوم: در آداب فتوی دادن، فتوادهنده و فتواگیرنده.
باب سوم: در مباحثه و مناظره و شروط و آداب و آفات آن.
باب چهارم: در آداب کتابت و کتاب هایی که آلت علم هستند.
هر باب از کتاب شامل چند نوع و فصل می باشد.
کتاب حاضر، چندین بار به فارسی ترجمه شده است که در سال 1369 شمسی به وسیله شیخ محمدباقر ساعدی خراسانی و در سال 1374 شمسی بوسیله سید محمود دهسرخی اصفهانی و بار دیگر به همت دکتر سید محمدباقر حجتی به نام آداب تعلیم و تعلم در اسلام در سال 1400 هـ .ق ترجمه شده است.
وضعیت نشر: کتاب منیه المرید در یک جلد به زبان عربی با تحقیق رضا مختاری به همت مکتب الاعلام الاسلامی در سال 1409 هـ .ق به چاپ رسیده است.
موضوع وظائف شاگرد نسبت به استاد
این آداب و وظائف شامل چهل امر است که در این خلاصه 26 مورد آورده شده است :
1- ارج نهادن به استاد و تجلیل از مقام علم و دانش
شاگرد و دانشجو باید با دیده تکریم و احترام به استاد خویش بنگرد، و از عیوب او چشم پوشى کند. (یعنى با دل و زبانش از او خرده گیرى نکند
2 - تواضع و فروتنى در برابر استاد
باید دانشجو - فزون تر از آن مقدارى که ماءمور به تواضع و فروتنى نسبت به علماء و دانشمندان، و دیگر اصناف مردم است - در برابر استاد خود، متواضع و فروتن باشد. او باید در برابر مقام علم و دانش نیز اظهار خاکسارى کند تا در سایه این فروتنى و خاکسارى، به علم و معرفت دست یابد. باید او بداند که اظهار ذلت و خاکسارى در برابر استاد، نوعى عزت و سرفرازى است.
3- لزوم ترجیح راءى و نظریه استاد بر راءى و نظریه خود
دانشجو نباید راءى و نظریه استاد را مردود ساخته و با او با چهره و رفتار و گفتارى آمرانه مواجه گردد. او نباید بر خلاف نظریه استاد، اشاره کند.
4- باید از استاد به احترام یاد کرد
باید خطاب و جواب دانشجو به استاد، و گفتار او درباره وى - چه در حضور و چه درغیاب او - تواءم با تجلیل و تکریم باشد. او را با تاء خطاب مثلا: « تو گفتى»و یا کاف خطاب مثلا: « تو»، مخاطب قرار ندهد، و از راه دور، او را صدا نزند؛بلکه باید بگوید: « آقا و سرور من» و «استاد» وامثال آن (که حاکى از تبجیل و تجلیل استاد است).
5- حق شناسى از استاد و سرمشق گفتن از او
باید دانشجو حرمت استاد را از دیدگاه خویش مهم تلقى نموده، و او را راهبر و مقتداى خود بداند و راه و رسم و رهنمودهاى او را در غیاب او و پس از مرگش پاسدارى و رعایت کرده و از آن پیروى کند.
6- سپاسگزارى از ارشاد و هشدارهاى استاد
باید شاگرد از استاد - به خاطر اینکه او را به امورى موفق ساخته است که داراى فضیلت است - تشکر نماید، باید از او سپاسگزارى کند که - به خاطر مشاهده کمبودها و نقائص، و کارهائى که نقص و عیب به شمار می روند و عارض شدن روح کسالت و تن آسانى و مشاهده قصور و نارسائى هاى موجود در او و امثال آن ها- وى را مورد توبیخ قرار داده است.
7- تحمل جور و تندرویهاى استاد
باید شاگرد در برابر جور و جفاى استاد و تندرویهاى اخلاقى او، خویشتن دارى و شکیبائى خود را حفظ کند.
8- باید در انتظار استاد و شرفیابى از محضر او بسر برد
باید شاگرد بکوشد - پیش از حضور استاد - در جلسه درس حاضر گردد، و خود را به چنین پیشتازى ها و مبادرت ها از لحاظ حضور در جلسه درس، تمرین و عادت دهد، و خویشتن را وادار سازد که همواره پیش از استاد در جلسه درس حضور بهم رساند.
9- رعایت ادب و نزاکت براى ورود به مجلس خصوصى استاد
دانشجو نباید بدون اجازه وارد مجلس خصوصى و غیرعمومی استاد گردد - اعم از آنکه استاد تنها بسر برد، و یا آنکه دیگران نیز در حضور او باشند -.
10- آراستن و پیراستن برون، و آمادگى درون به هنگام ورود بر استاد
شاگرد باید با وضع و هیئتى کامل و طرزى مطلوب، وارد بر استاد گردد. و در حالى که دلش از هر گونه خلجان هاى مشغول کننده، خالى است و با چهره اى شاداب و قلبى سرشار از نشاط و درونى باز و گشاده، و با شرح صدر، و ذهنى صاف و پاکیزه، با استاد روبرو شود، و در محضر او قرار گیرد.
11- آمادگى روحى و ذهنى شاگرد براى درس
آنگاه که دانشجو به خواندن درس در حضور استاد سرگرم می گردد نباید در حال دل مشغولى و ملال خاطر و ضعف و چرت زدگى و گرسنگى و تشنگى و شتابزدگى و نگرانى و ناآرامی و احساس درد و اضطراب و امثال آن - از حالاتى که با وجود آن حالات، تحقیق و کاوش هاى علمی بر او دشوار میباشد - درس خود را آغاز کند.
12- عدم ایجاد مزاحمت براى اشتغالات استاد
13- نباید شاگرد مانع استراحت استاد گردد
14- تنظیم کیفیت جلوس شاگرد در محضر استاد
باید شاگرد در محضر استاد، به گونه اى جلوس نماید که کیفیت نشستن او نمایانگر نزاکت و ادب او باشد: آرام و باوقار و خاضعانه و سربزیر و متواضع و خاشع بنشیند.
15- شاگرد باید مراقب حرکات و رفتار و حالات خود در محضر استاد باشد
یکى از مهمترین وظائف دانشجو این است که با اشتیاق و علاقه به سخنان استاد، گوش فرادهد و نگاهش را در او متمرکز سازد، و با تمام وجودش بدو روى آورده، و با دقت در گفته هاى استاد بیندیشد و آن را در ذهن و حافظه خویش نگاهدارد تا او را ناگزیر به اعاده سخن نسازد.
16- تنظیم صدا و مواظبت از رفتار و گفتار در پیشگاه استاد
آداب و وظیفه اى که هم اکنون بازگو ّشود، از نوع همان آئین و وظیفه اخیرالذکر باشد که باید شاگرد - بدون نیاز و ضرورت - صداى خویش را خارج از اندازه بلند نسازد.
17- رعایت لطف بیان هنگام گفتگوى با استاد
دانشجو باید در خطاب به استاد - حتى الامکان - داراى حسن تعبیر و لطافت بیان باشد، و به او نگوید: چرا، نه، قبول نداریم، چه کسى چنین گفته و نقل و روایت کرده است، این سخنى که شما میگوئید در کجا است، و یا ماءخذ آنرا در کجا میتوان یافت او نباید بگوید: آنچه به خاطر دارم و یا دیگران نقل کرده اند با گفتار شما مغایرت دارد؟
دانشجو نباید با امثال اینگونه تعابیر و بیانات خود، استادش را مورد خطاب قرار داده (و با چنین لحنهاى زننده اى، خاطر او را بیازارد).
19- نادیده گرفتن سبق لسان و لغزش زبان استاد
اگر استاد، دچار سبق لسان گشت و زبانش به تحریف کلمه اى، شتاب گرفت و به علت جابجا شدن حروف کلمه، واژه و تعبیرى از زبان او خارج شد که داراى توجیه و مفهوم مستهجن و زننده اى بود، نباید عکس العمل شاگرد، در برابر این گونه لغزش زبانى استاد، خنده و استهزاء باشد.
20- پیشدستى نکردن شاگرد به پاسخ پرسش ها در محضر استاد
نباید شاگرد در شرح و توضیح مساءله اى و یا براى پاسخ به سؤال خود و یا دیگران بر استاد پیشدستى کند. به ویژه اگر سؤال از سوى دیگران مطرح شود، و استاد نیز در پاسخ به آن، درنگ نماید باید شاگرد از پیشتازى در جواب در محضر استاد، خوددارى کند (تا از این طریق، حرمت استاد را حفظ نماید).
21- لزوم تمرکز حواس و استماع دقیق به سخنان استاد
شاگرد نباید در ادامه هر نوع سخن و گفتگوى استاد، وقفه اى ایجاد کند و پیوستگى کلام او را (با حرف زدن خود) از هم بگسلد. او نباید در بیان این مطلب، بر استاد سبقت گیرد و در خط مشى گفتار او، خویشتن را در مسیر گفتار او درآورده و با وى هم آوردى کند؛ بلکه باید درنگ نماید که استاد، سخن خود را به پایان رساند، و سپس سخن خود را به میان آورد.
آنگاه که استاد با او گفتگو می کند و یا با جمع حاضران جلسه درس، سرگرم بحث و مذاکره است، نباید او با شاگردان دیگر صحبت کند؛ بلکه موظف است سراپا گوش گردد و درس استاد را کاملا استماع نموده و تمام حواس و قواى خود را به منظور درک و فهم بیان او متمرکز سازد.
22- ارج نهادن به توضیحات استاد
اگر استاد، حکم مساءله اى، یا مطلب سودمند و جالب، و یا حکایتى را بازگو نماید و یا شعرى را بسراید، و شاگرد نیز به این حکم و نکات و داستان و شعر، آشنائى قبلى داشته باشد (نباید خود را از اینگونه مطالب، بى نیاز جلوه داده و از استاد، روى برگرداند؛ بلکه) باید به عنوان یک فرد ناآگاه و خالى الذهن و در مقام استفاده با دقت تمام به گفتار استاد گوش فرادهد، و چنین وانمود سازد که با عطش شدید و علاقه وافرى، خواهان چنان مطالبى می باشد و از شنیدن آنها شادمان است. باید علاقه و دلبستگى خاطر شاگرد به بیان استاد به گونه اى وانمود گردد که گویا در طول زندگانى خویش هرگز چنین حکم و داستان و اشعارى به گوشش نرسیده است.
23- عدم تکرار سؤال هاى فرساینده و تلف کننده فرصت
سزاوار نیست شاگرد، راجع به مطالبى که آنها را می داند، سؤال و پرسش خود را درباره آنها تکرار نموده و نکاتى را که قبلا آنها را بازیافته بود راجع به آنها از استاد، توضیح مکرر را درخواست کند؛ زیرا تکرار سؤال و اعاده درخواست توضیح، باعث اتلاف وقت و یا احیانا، موجب دل سردى و افسردگى خاطر استاد می شود.
24- سؤال به موقع شاگرد
نباید شاگرد، بیجا و نابهنگام خود، راجع به موضوعى از استاد سؤال کند. (یعنى سعى نماید که به موقع و در جاى خودش، پرسش را مطرح سازد). اگر شاگرد، پرسشى را بى موقع مطرح کند براى شنیدن پاسخ آن، هیچ حقى ندارد. ولى اگر بداند که استاد از این سؤال بى موقع او ناراحت نمی شود، طرح آن سؤال، بلامانع است. لکن بهتر این است که از چنین پرسشهاى بى موقع - ولو آنکه استاد هم راضى باشد - خوددارى کند.
25- نباید از سؤال و پرسش - و خاطر شرم و حیاء دریغ ورزید
شاگرد نباید - در مورد مسائل و مشکلات پیچیده علمی - از پرسش نمودن، احساس شرم و حیاء کند؛ بلکه باید با کمال جراءت و شهامت از استاد خود در مورد آن مسائل، توضیح کامل را درخواست کند؛ چون ظرافت و تنکى چهره به هنگام پرسش، سرانجامش نقصان و ضعف و کم توانى علمی است. و کسى که به اصطلاح با چهره نازک نارنجى و شرم آلود سؤال خود را مطرح می کند، نقص و کمبودهاى علمی او به هنگام گردهم آئى مردم با او، پدیدار می شود.
26- شهامت شاگرد در اعتراف به عدم درک مطلب علمی
اگر استاد - درباره یک مطلبى که هدف آن براى شاگرد کاملا واضح و روشن نیست - سؤال کند، مثلا به او بگوید: آیا مطلب را فهمیدى نباید در پاسخ او بگوید: آرى فهمیدم؛ زیرا با چنین پاسخى، مرتکب دروغ شده، و نیز از درک و فهم سخن صحیح استاد، محروم می ماند؛ (چون اگر بگوید نفهمیدم استاد براى او توضیح می دهد، و بدین طریق کمبود و نارسائى درک و فهم خویش را جبران می نماید). شاگرد نباید از اظهار عدم اطلاع و اعتراف به عدم درک مطلب، احساس شرم و حیاء کند؛ زیرا اگر او با شهامت به قصور و عدم درک خود اعتراف نماید و خواهان توضیح مطلب و اثبات آن گردد از رهگذر آن، مصالح آنى و آتى خویش را تاءمین می کند.